فراز

  • بازدیدها: 17
چکه می‌کند؛ روحم آرام از میان ترک‌های قلبم چکه می‌کند. یک، دو، سه، چهار،...
دیگر چسب زخم جلوی چکه کردن‌‌اش را نمی‌گیرد.
آرام می‌ریزد زمین، جاری می‌شود، رودی می‌شود سوی سیاه‌چاله‌های ذهنم، پر می‌شوند از روح‌ دور ریخته. چه ذهن بیماری!
و در فراز تمام این‌ها لبخند، آخرین گریه‌ی من است...​
عقب
بالا پایین