دوست عزیزم سلامخسته نباشی
میخوام به نکاتی اشاره کنم که دوستان اشاره نکردن.
یکیش تفاوت سایز و فونت و تعداد خطوط در هر پارت بود که من رو اذیت کرد. این واقعا کار رو برای ویراستار و کپیست و غیره سخت میکنه... رمان رو هم از قیافه انداخته.
نکته دوم که مهمتره تغییر لحن شماست.
پارت دوم لحن داستان...
قول داده بود که برای تولد بیست سالگیم فندکی را بخرد که دوست داشتم. با همان طرح نوستالژی و رنگ طلایی...
اما امروز شمع تولد بیست و پنج سالگیم را با همان فندک روشن میکنم... همان فندکی که خریده شد ولی هیچوقت به دستم نرسید.
حافظ، شاعر بزرگ ایرانی، القاب و عناوین مختلفی دارد که هر کدام به ویژگیها و خصوصیات او اشاره دارند. در زیر به برخی از این القاب و دلایل آنها اشاره میکنم:
1. لسانالغیب: این لقب به معنای «زبان غیب» است و به دلیل توانایی حافظ در بیان عواطف و احساسات عمیق انسانی و نیز اشارات عرفانی و غیبی در...
۲۰ مهر روز بزرگداشت حافظ گرامی باد-118-"{}
جا داره قبل از خواندن زندگینامه این شاعر بزرگ سری به تالار شعرکده بزنیم و اشعار حافظ رو بخونیمt-icon12
https://forum.cafewriters.xyz/threads/836/
خلاصه و مقدمه:
توست. اما× توست؛ اما✓
کشید، اما× کشید؛ اما✓
گناهکار× گناهکار✓
اما نگاهی که روح را میسوزاند….× ... .✓
خب ببین عزیزم نکته اول ما سه نقطه داریم و چهار نقطه نداریم. اگر نقطه پایان جمله میخواید بگذارید با یک فاصله بگذارید.
قبل اما و ولی و ... اینطور حروف ما گامویرگول استفاده...
😍حکمت ۳۸۱
🌹وقال (عليه السلام): الْكـَلاَمُ فِي وَثَاقِكَ مَا لَـمْ تَتَكَلَّمْ بِهِ؛ فَإِذَا تَكَـلَّمْتَ بِهِ، صِرْتَ فی وَثَاقِهِ.
🍃و فرمود (ع): سخن در بند توست، تا آن را بر زبان نياوردهاى، چون بر زبانش آورى تو به بند او درآمدهای.
سلام خسته نباشید داستان قشنگی بود معلومه برای نوشتنش جرعت به خرج دادی. ای کاش متن رو ادبی مینوشتی یعنی از لحن معیار استفاده میکردی اونوقت همهچی خیلی قشنگتر میشد.
و جلد داستانت که از این مدل خط استفاده کرده نشانه هنر ایرانیه و خیلی زیباست.
سلام خیلی ممنون واقعا نقد خوبی امیدوارم همه نکات در نقد پایانی اصلاح بشه
من چون از اول داستانهام بر محور دیالوگ بوده شخصیت پردازی و توصیفاام ضعیفه خودم متوجهم🥲
زندگی داره تند تند میگذره و کا میخوایم بیشتر بگذره همش منتظر مرحله بعذیم زودتر مدرسه تموم شده بریم دانشگاه دانشگاه تموم بشه بریم سرکار و به خودمون میایم و میبینم و خیلی از عمرمون رفته و راهی نمونده
سلامjc_ghey
۱ مدرسه میری یا دانشگاه؟
۲ چه رشتهای؟
۳ خفنترین کاربر اینجا رو تگ کن
۴ چجوری با انجمن آشنا شدی
۵ اگه انجمن نمیبود برای نوشتن داستان چه کار میکردی؟
روز داریوش بزرگ (۱۶ مهر -۸ اکتبر) برابر با ۱۶ مهر روزی غیررسمی در تقویم ایران است که سالانه در جهت بزرگداشت داریوش بزرگ برگزار میشودداریوش هخامنشی از بزرگان پارس در سال ۵۲۲ پیش از میلاد در چنین روزی تاج گذاری کرد و به صورت رسمی شاه ایران شد.
در سال ۹۸ روز داریوش توسط انجمن هم اندیشان ایران...
موزه
شماری موزه بزرگ در تهران وجود دارد که در مجموع، به طیف گستردهای از موضوعات میپردازند. برای نمونه، موزه ملی ایران در باستانشناسی ایران متمایز است، موزهٔفرش ایران هنر قالیبافی ایرانی را نمایش میدهد و موزههنرهای معاصر تهران نیز آثار هنرمندان سرشناس بینالمللی را نگهداری میکند.
درکنار...
و اما هنر
پیشینهٔ تئاتر در تهران، از زمان ناصرالدینشاه قاجار آغاز میشود. ناصرالدینشاه در سفری که به اروپا داشت، با تئاتر آشنایی یافت و فرمان ساخت سالنی را برای اجرای تئاتر در تهران صادر کرد. در همین دوران بود که تکیه دولت ساخته شد.
با روی کار آمدن مشروطیت در ایران، تئاتر پیشرفت بیشتری کرد و...
تهران کانون اقتصادی ایران است و اولین منطقه صنعتی این کشور محسوب میشود.
این شهر یکی از مهمترین مراکز گردشگری ایران به حساب میآید و دارای مجموعهای از جاذبههای گردشگری است که شامل کاخها و موزههایش میشود.
برج آزادی نماد تهران است و از منشور کوروش بزرگ، برای نخستینبار در این مکان...
تِهْران، پرجمعیتترین شهر و پایتخت کشور ایران، مرکز استان تهران و شهرستان تهران است. براساس برآورد سال ۲۰۱۸ سازمان ملل متحد، سی و چهارمین شهر پرجمعیت جهان و پرجمعیتترین شهر غرب آسیا محسوب میشود. کلانشهر تهران نیز دومین کلانشهر پرجمعیت خاورمیانه است.
پیشینه زندگی در تهران به دوران نوسنگی...
به مناسبت هفته تهران دوست داشتنی میخوایم سفر کنیم به پایتخت ایران.
جایی که تمام اتفاقات سیاسی اونجا اتفاق میافته...
ولی قطعا به غیر تصمیمات سیاسی، چیزهای قشنگتری هم پیدا میشه😁
همراه تالار تاریخ و فرهنگ سفر میکنیم به تهران دوست داشتنی 🥰🌱
در فضای (فاصله بده)
الو... صدات نمیاد (بعد سه نقطه فاصله)
به زور به خاطر✓
وقتی از و استفاده کردی ویرگول نذار
اینجا بهتره جای ویرگول، گامویرگول بود
همچنین اینجا. نوشتن؛ اما خودکار✓
بیآنکه (نیم فاصله)
اگر اینجا منظور آمار و ارقام یک کلمه هست با نیم فاصله نوشته بشه
اینکه با نیم فاصله...
سلام ملیحه جون در خلق اثر موفق باشی❤️
آنقدر× آنقدر✓
خط سوم و چهارم خیلی ویرگول داره ولی هرچی نگاه میکنم میبینم درسته.
قبل از اما و ولی گامویرگول میاد اکثرا...
یک ساعت گذشت، خبری از مامان و بابا نبود. بلند شدم و رفتم آشپزخونه، چندتا سیبزمینی برداشتم تا سرخشون کنم و بخوریم. ساعت از ۸ گذشته بود، در حال پوست کندن سیبزمینیها بودم که زنگ خونه به صدا در اومد.
مامان همراه بابا و خاله مریم پشت در بودن.
مامان که وارد خونه شد رنگ به چهره نداشت، برگهای تو...
بغضم رو خوردم. بدون هیچ حرفی از جام بلند شدم و رفتم.
وقتی به خونه رسیدیم خاله مریم، مادر الینا و آرین، برادر الینا، خونه ما بودن. آرین وقتی من رو دوید و بغلم کرد. خاله مریم پشتش بلند شد و آروم سلام کرد. جلو اومد و سلام کرد:
_ چه خبر حنا؟ الینا چی گفت؟
_ خاله بابای الینا کجاست؟ طلاق گرفتین؟...
همراه مامان سوار ماشین شدیم. مامان داشبرد ماشین رو باز کرد و یک گیره روسری در آورد و دستم داد. پرسیدم:
_ این چیه؟
گفت:
_ داری میری کلانتری شالتو صفت کن موهاتم جمع کن.
عصبی و کلافه شالم رو جلو کشیدم.
به کلانتری که رسیدم کیفم رو پرت صندلی عقب. مادر نگاهم کرد. گفتم:
_ خب الکی بیارم داخل ازم بگیرن...
آبان بود یا آذر، دقیق یادم نیست. فقط یادمه وسط یه لحظهی زرد و نارنجی برای اولینبار دیدمش، همونجایی که یه پیرهن ساده طوسی با شلوار پارچهای پوشیده بود. شکر خدا مثل همیشه سرش پایین بود؛ ولی دفعه داشت با تلفنش حرف میزد.
منتظر ایستادم و از دور نگاهش کردم، تلفنش طول کشید، نمیدونم چقدر ولی...
با چشمانی نیمه باز و ورم کرده از شدت گریه نگاش کردم. با این حرفش جونم رو به آتش کشید. تست اعتیاد.
از جام بلند شدم. تو آینه نگاهی به صورتم انداختم. بدتر از این نمیشد.
لباس گشادی پوشیدم تا موقع بالا زدن آستینهام راحت باشم.
من، حدیث و مامان راهی بیمارستان شدیم.
روی صندلی نشسته بودم. منتظر مامان...
اشکامو پاک کردم و به حدیث لبخند زدم. شالم رو برداشتم انداختم روی سرم و پشت سر حدیث از اتاق خارج شدم.
جلو رفتم و آروم گفتم سلام.
حسین، شوهر خواهرم، جواب سلامم رو که داد بابام سرش رو بلند کرد و گفت:
_ سلام خانوم. بفرما سر میز.
گفتم:
_ من نمیخورم شما بخورین.
سرم رچ سمت اتاق کج کردم که بابام صدام...
مادرم سرد رفتار میکرد و چیزی نمیگفت. برادرم از چیزی خبر نداشت و من رو اذیت میکرد. از روی عصبانیت و بیحوصلگی بهش میپریدم.
به سمت مادرم که داخل آشپزخانه بود رفتم.
_مامان من اصلاً حوصله ندارم آبجیشون میخوام بیان. تازه آزمایشم باید بدم... الان چرا باهام حرف نمیزنی؟
مادرم همونطور که پیازها...
سلام خانم خوبیی
اول بگم که من جلد اول رو نخوندم فقط در حدی که چند صفحه رو ویراستاری کردم...
ولی واقعا رمان قشنگی بود. فضاسازی شخصیت پردازی خیلی خوب بود. مخصوصا اون قسمتی که پشت در باهم بحث میکردن صفحه نهم فکرکنم، اصلا جلوی چشمم بود.
نمیدونم داستان تموم شده یا نه ولی اگه داره حتما میخونمش...
یاس و ناامیدی؛ دلسردی از مهر و بخشش و خدا✨
ناامیدی، چیزی که زیاد گرفتارش میشیم.
از گناهان کبیره شماره یکه...
چرا؟ چون در رحمت الهی همیشه به روی همه بازه، همه...
در واقع ناامیدی زیر سوال بردن مهربانی و رحمانیت خداست.
یادمون باشه در رحمت خدا همیشه به روی ما بازه، پس حق نداریم ناامید بشیم...
سلام در توانمند بودن قلم شما شکی نیست. یکی از چیزهایی اذیتم کرد اندازه متن بود که صفحه اول با دوم و سوم فرق داشت.
در پارت های اول اعلائم نگارشی و نیمفاصله کمتر از پارت های دوم رعایت شده بود.
مثلاً این جمله
(سکوت مرگبار انزوای نفس چون خنجر نامرئی رخنه کرد) این جمله واقعا ویرگول میخواد.
با این...
سوال:چرا در روز عید قربان امسال نماز جمعه برگزار نشد؟
جواب: اگر عید قربان و عید فطر مصادف با روز جمعه شود، در آن جمعه، نماز جمعه برگزار نمیشود و نماز ظهر و عصر خوانده میشود.
نماز عید قربان و عید فطر مثل نماز جمعه دو خطبه دارد، از نظر فقهی و عملی نماز عید قربان و یا نماز عید فطر کفایت...
مقدمه
نمیدونم وجود این تاپیک اینجا نیازه یا نه!
ولی حیف دونستم که نباشه...
اینجا از چیزهایی صحبت میکنیم که کمتر کسی بهش اهمیت میده...
عرفان...
جاده وصال...✨
شاید مثل همیشه قضاوت بشم؛
اما تو رفیق این راهم باش 🥐