آخرین فعالیت mohaamad
-
mohaamad به ساویــر نوشته در موضوع در حال تایپ مجموعه شعر نایارا | به قلم محمد یاسین نصرتی با
Love واکنش نشان داد.
بارها گفتی که قسمت، راهِ ما را بسته بود پس چرا در لحظه‌ی آخر دلت با من نبود؟ چند شب باید نوشت تا بیت‌ها پرپر شوند چند شعر از اسم تو باید... -
mohaamad به ساویــر نوشته در موضوع در حال تایپ مجموعه شعر نایارا | به قلم محمد یاسین نصرتی با Love واکنش نشان داد.
عشق ما افسانه بود و قصه‌ها بی‌سر شدند قصه‌ها چاپخانه بود و بیت‌ها پرپر شدند در میان چشم‌های بی‌خبر گم گشته‌ایم دل‌ها ز یادِ تو هردم ز...
-
mohaamad به ساویــر نوشته در موضوع در حال تایپ مجموعه شعر نایارا | به قلم محمد یاسین نصرتی با
rose واکنش نشان داد.
گریه‌ام هر شب کنار عکس‌ها فریاد شد سطر سطر این غزل از اشک و آه آباد شد کاش می‌شد لحظه‌ای از راه دیگر بازگشت یا بمیرد این دلم، بی‌تو غمی... -
mohaamad به ساویــر نوشته در موضوع در حال تایپ مجموعه شعر نایارا | به قلم محمد یاسین نصرتی با Love واکنش نشان داد.
گفتمت: «رویا شدی، چون سایه مانند می‌روی» گفتی: «این تقدیر ز دل بود، حاله مانند می‌روی» دست من در دستِ او، اما دلم در بند توست تو به ل*ب...
-
mohaamad به ساویــر نوشته در موضوع در حال تایپ مجموعه شعر نایارا | به قلم محمد یاسین نصرتی با Love واکنش نشان داد.
بغض‌هایِ سینه‌ام پایانِ خوشی نیستند رفتی و با خود نبردی، خندهایت چیستند جای تو خالی‌ست در هر واژه، در هر شعر من در نفس‌هایم خیالیست آن...
-
mohaamad به ساویــر نوشته در موضوع در حال تایپ مجموعه شعر نایارا | به قلم محمد یاسین نصرتی با Love واکنش نشان داد.
نام آن مردی که شد هم‌سر به دستت، چیست، راست؟ آشنا یا غم؟ خودت پاسخ بده، بی‌اشتباست؟ چند شب باید بخوابم تا فراموشت کنم؟ یا بگو چند آسمان...
-
mohaamad به ساویــر نوشته در موضوع در حال تایپ مجموعه شعر نایارا | به قلم محمد یاسین نصرتی با Love واکنش نشان داد.
مانده‌ام در کوچه‌های بی‌تو، بی‌نام و نشان بی تو غمگینم، سکوتم، کودکی‌ام بی‌نهان خانه ساکت، عکس‌ها گریان، زمان افتاده است دل به هر دیوار...
-
mohaamad به ساویــر نوشته در موضوع در حال تایپ مجموعه شعر نایارا | به قلم محمد یاسین نصرتی با Love واکنش نشان داد.
رفتی اما خواب‌هایم را نگفتی ترک کن سایه‌ات ماند و نگفت ز دل دلی را درک کن هیچکس باور نکرد این قصه‌یِ آیینه را که چرا باید ز حالِ دل...
-
mohaamad به ساویــر نوشته در موضوع در حال تایپ مجموعه شعر نایارا | به قلم محمد یاسین نصرتی با Love واکنش نشان داد.
دختر خورشید بودی، شعله می‌تابید ز تو حاله‌یِ خورشید بودی فاله می‌خوابید ز تو من چه کردم جز جنون؟ جز عشق پاکِ بی‌نقاب؟ کودکی غمگین بودی،...
-
mohaamad به ساویــر نوشته در موضوع در حال تایپ مجموعه شعر نایارا | به قلم محمد یاسین نصرتی با Love واکنش نشان داد.
شعر می‌گویم برایت از شب بی‌سرگذشت تا بدانی ز خیالت این دلِ من درگذشت پرده از چشمت نمی‌افتد، هنوزم در نظر با تمام رفتنت در من، تو هستی،...
-
mohaamad به ساویــر نوشته در موضوع در حال تایپ مجموعه شعر نایارا | به قلم محمد یاسین نصرتی با
Like واکنش نشان داد.
رفته‌ای با گریه، بی لبخند، بی نام و نشان مانده‌ام تنها، میان سایه‌ها، در آسمان باد شب پیچیده در یادم به عطر موی تو هرکجا رفتم، تو بودی،... -
mohaamad به ساویــر نوشته در موضوع در حال تایپ مجموعه شعر نایارا | به قلم محمد یاسین نصرتی با Like واکنش نشان داد.
دامنت را بستند از نامحرمی آیینه‌سان چشم‌هایِ بسته‌ات می‌رفت، چون آیین‌دان عطر تو در خانه جا ماند و ز آن جانِ من با تو رفت، هرچند جسمم...
-
mohaamad به ساویــر نوشته در موضوع در حال تایپ مجموعه شعر نایارا | به قلم محمد یاسین نصرتی با Love واکنش نشان داد.
کاش آن لحظه که گفتند: بر دلِ او دل نبند می‌شنیدی ضرب قلبی را که می‌میرد بلند با نگاهی سرد گفتی: «چاره‌ای جز این نبود» لیک من دیدم درونت...
-
mohaamad به ساویــر نوشته در موضوع در حال تایپ مجموعه شعر نایارا | به قلم محمد یاسین نصرتی با Like واکنش نشان داد.
گفتمش: «دنیای بی‌تو تار و خاموش است، نیست؟» گفت: «من هم زخم دارم، کارِ دل خاموش ز چیست؟» گریه می‌کردی ولی با اشک، لبخندت شکفت مثل ماهیست...
-
mohaamad به ساویــر نوشته در موضوع در حال تایپ مجموعه شعر نایارا | به قلم محمد یاسین نصرتی با Love واکنش نشان داد.
دست مردم بود و تقدیر و سکوتِ سرد شب دل برید از ما و دل کندن نبود آسان ز تب مادرت گفت: «این به نفع توست، باید بروی» پدرت گفت: «عشق یعنی...