خواب بودم و با صدای در بیدار شدم
دیدم شوهرم جلوی در ایستاده و یک کیسه تو دستشه و هی اشارع میکرد که بیا تو کیسه رو نگاه کن.
من ناخودآگاه ترسیدم،نرفتم و خوابیدم.
بیدار که شدم شوهرم خونه نبود،وقتی اومد ازش پرسیدم توی اون کیسه چی بود ک بهم نشون میدادی؟
گفت کدوم کیسه؟
گفتم همونی ک یک ساعت پیش...