-
-
لبی‌تر کرد و ادامه داد: - ریشه‌ی کلمه‌ی کلاوس از نام نیکولاس فردی جسور و البته، نادان و جاهل گرفته شده بود. هلوگرام از جای خودش حرکتی... -
چشم‌های هولوگرامی آلیشیا به آرامی باز و بسته شد. تن صدایش کمی پایین‌تر و لحنش جدی‌تر شده بود: - کلاوس در اصل یه شخص نبود، بلکه یک...
-
آدام مثل مجسمه‌ای یخ‌زده برسرجایش میخ‌کوب شده بود. تمام آن خشم و بدگمانی حالا جایش را به نوعی فلج ذهنی داده بود. انگشتانش به‌طور غریزی...
-
نگاه مستقیش با عمقی تاریک و متفکر به لنز خیره مانده بود. شانه‌هایش مثل همیشه صاف ایستاده بودند که نشانه‌ی حفظ وقار و افتادگی‌اش بود. با...
-
الیوت که تا آن لحظه بی‌حرکت بود، آهسته انگشت کوچک خود را بلند کرد و ابتدا به صفحه نمایش اشاره کرد. سپس، با چشمانی خیره ضربه‌ای آرام به...
-
آدام از جمع فاصله گرفت. احساس می‌کرد که حجم هوای اتاق، ناگهان برایش سنگین شده است. به یکی از سکوهای فلزی تکیه داد و خنجرش را بیرون کشید...
-
- نمی‌فهمم چرا یا چطور؟! سپس انگار چیزی به ذهنش رسیده باشد، دفترچه را روبه روی لنز دوربین گرفت و چند نمودار را نشون داد و گفت: -...
-
[بازگشت به حال- هلوگرام مادر] آرورا صدایی شبیه تأیید پخش کرد و با صدایی ملایم و مکانیکی اعلام کرد: - در حال بارگذاری داده‌های اولیه،...
-
فصل پنجم: قدم آخر [هزارپای مادر…] نفس عمیقی کشید. هوای آزمایشگاه مثل همیشه بوی عجیبی داشت؛ ترکیبی از مواد شیمیایی رقیق‌شده و بوی نبوغی...
-
الیاس سرش را پایین آورد. کف تالار مانند آینه بود؛ سطحی یک‌پارچه داشت بدون بند سنگ یا بدون خط درزی و بدون هیچ گرد و غباری بود. انعکاس...
-
الیاس کمی فکر کرد و گفت: - این چه معنی داره؟ الیوت ادامه داد: - هر ستاره، هر جرم آسمانی، هر پروژه یک کد شناسایی دارد. مادرتان از همین...
-
پرده‌های نازک آبی رنگ که از سقف آویزان بودند، انگار با نفس نامرئی‌ای به لرزه افتادند. آرورا مانیتورش را با حرکتی سریع بست، چراغ‌هایش به...
-
الیاس با نگاه طعنه‌آمیزی به سمت او برگشت و پرسید: - که چی؟ چهارتا ستاره‌ی بی‌خاصیت رو پیدا کنیم؟! آدام شانه‌ای بالا انداخت، نفسش در هوا...
-
الیوت با حرکات دست، به‌سمت آرورا اشاره کرد تا جملاتش را برای دیگران ترجمه کند. آرورا لحظه‌ای مکث کرد، سپس با صدایی بی‌احساس اما واضح...
-
الیاس سری به تایید تکان داد و گفت: - همه چیز برای اون از این‌جا شروع شد، قبلا ورودی اصلی این پناهگاه بود…. آدام به سمت مبل بادی حرکت...
-
-
در حال بارگیری…
-
در حال بارگیری…
-
در حال بارگیری…
