-
-
وقتتون بخیر گلم. از صمیم قلب بابت این نقد محترمانه و دقیقتون سپاسگزارم. واقعا باعث افتخارمه که اثری مثل روح زیبا تونسته توجه کسی با نگاه... -
Saya به موضوع داستان کوتاه عطر نرگس| به قلم :محمدامین (رضا)سیاهپوشان پاسخ داده‌است.وقت بخیر دوست عزیز. وقتی شروع به خوندن داستان کردم، فکر می‌کردم با یه روایت ساده از احساسات یه شخصیت در موقعیتی احساسی یا پرتنش روبه‌رو...
-
Saya به آلفای خاکستری نوشته در موضوع داستان کوتاه عطر نرگس| به قلم :محمدامین (رضا)سیاهپوشان با
Like واکنش نشان داد.
نام داستان: بوی خوش نرگس نویسنده: رضا سیاهپوشان(محمدامین) ژانر: عاشقانه، فانتزی، تخیلی ناظر: @*ملکه برفی خلاصه داستان: پریا و آرشام دو... -
برنامه‌ی ۱۸ تا ۲۴ خرداد نقد و نظر داستان کوتاه عطر نرگس نویسنده: @آلفای خاکستری نقد و بررسی اپیزود روح زیبا نویسنده: @پناه...
-
Saya به موضوع نقد اپیزود روح زیبا | مینا مرادی پاسخ داده‌است.وقت بخیر عزیزم. بسیار مفتخرم که اثر دلنشینت رو خوندم و با قلم خوبت آشنا شدم. اپیزود روح زیبا برای من یادآور یک دفترچه‌ی یادداشت شخصی بود...
-
اپیزود نهم: سایه روشنِ آرامش. این‌جا ساکته، خیلی ساکت. فکر نمی‌کردم دوباره بیام. فکر نمی‌کردم بعد از اون جنگل صبحگاهی، جرأت کنم و بیام...
-
اپیزود دهم: قرار بی قضاوت. شب بود! از اون شبایی که نه باد داره، نه صدا، فقط سکوت می‌پیچه لابه‌لای ریگ‌ها، و آسمون، پر از نقطه‌نقطه‌ی...
-
Saya به موضوع مسابقه غدیر در قاب هنر پاسخ داده‌است.-2-37-=} طراح
-
Saya به موضوع تولد تولد مهربان ترین سارا پاسخ داده‌است.تولدت مبارک ساراجان 💙 بهترین‌ها رو برات آرزو می‌کنم
-
Saya به موضوع اختصاصی تاپیک تحویل بنر | متفرقە پاسخ داده‌است.« بنر نقد کاربران » متقاضی طرح: @Gemma دریافت شد ✅
-
Saya به سایه مولوی نوشته در موضوع در حال ویرایش رمان زعم و یقین نویسنده_سایه مولوی با Like واکنش نشان داد.
- سلام طلعت جان. من خوبم؛ بابا هم خوبه نگران نباش. نفسش را با آسودگی بیرون داد. خوب بود که حالش خوب بود. - خدا رو صدهزار مرتبه شکر! پس...
-
Saya به سایه مولوی نوشته در موضوع در حال ویرایش رمان زعم و یقین نویسنده_سایه مولوی با Like واکنش نشان داد.
آرام و بی‌جان پله‌ها را پایین آمد. هنوز هم تمام خانه جز آشپزخانه‌‌ای که چراغش روشن بود، غرق در تاریکی بود. هنوز هوا روشن نشده و...
-
Saya به سایه مولوی نوشته در موضوع در حال ویرایش رمان زعم و یقین نویسنده_سایه مولوی با Like واکنش نشان داد.
آرنجش را روی زانوهایش گذاشته و پیشانی داغش را به دست سردش تکیه داده بود. فکرش درگیر احتشام بود. یک ساعتی می‌شد که اورژانس آمده و او را...
-
Saya به سایه مولوی نوشته در موضوع در حال ویرایش رمان زعم و یقین نویسنده_سایه مولوی با Like واکنش نشان داد.
چشمانش را روی هم فشرد و بلندتر از قبل گفت: - من دزد نیستم! سامان در صورتش فریاد کشید: - اگه دزد نیستی پس کی هستی؟ چرا اومدی توی این...
-
Saya به سایه مولوی نوشته در موضوع در حال ویرایش رمان زعم و یقین نویسنده_سایه مولوی با Like واکنش نشان داد.
سامان سر به سمت صورتش خم کرد و با حرص غرید: - کی واسه ارضای کنجکاویش در قفل شده رو با سنجاق باز می‌کنه؟! چهره‌ی سامان بیش از پیش در هم...
-
-
در حال بارگیری…
-
در حال بارگیری…
-
در حال بارگیری…
-
در حال بارگیری…
بازدیدهای نمایه
347
آخرین بازدیدکنندگان
- 347 بازدیدهای نمایه
