پست 25
واقعا دیدنش شانس بزرگی بود و اینکه انقدر به من محبت داشت، لحظهای باعث شد بخوام تمام ماجرا رو براش تعریف کنم؛ اما از طرفی ترسیدم که باور نکنه و نتونم ادامه بدم. کمی تعلل کردم و سکوتم رو که دید، پرسشگر شد:
- چرا پیاده نمیشی؟ تمام مسیر توی سکوت بودی و هرچی که پرسیدم جواب درستی ندادی...