قوانین:
1. از سوالات خارج از شئونات اسلامی و با هدف توهین به شخص اکیداً خودداری کنید؛ در غیر این صورت برخورد خواهد شد.
2. سوالات خود را در یک الی دو پست ارسال کنید.
3. مدت باز بودن تاپیک ۱۰ روز است.
•تو انجمن با شناختی که از کاربرا تا بحال پیدا کردی فکر میکنی کی خیلی به لحاظ مغزی بهت نزدیکه و میل بیشتری داری باهاش مراوده کنی؟
•قبل از ازدواج چه رویا پردازی هایی راجب عمل مذکور داشتی که از واقعیت خیلی دور بود؟(یکیشروبگو)
•وقتی عصبانی هستی با ب*غل اروم میشی یا عصبانی تر؟(از جانب همسر و بقیه،هردوروبگو)
•کله پاچه خوری یا نه؟(اگه اره کدومبخشامورد علاقه ات هست و بهترین حالت وزمان سِروِشبرات چجوریه)؟
•کدومش روبیشتر دوست داری و چجوری"صبحونه ،ناهار،شام"(چجوری یعنی بگو دوست داری چیبخوری ومیزان و اندازه چجوری باشه و ...)
•زیاد حساسی و خودتُ گول میزنی یا بسیار واقع نگر و بیخیالی؟(به نظر خودت)
•غیرتی بازی در حیطه همسرداری درونت فعاله یا کلا خنثی هستی؟(اگه غیرتی،چجوری نشونش میدی معمولا)
•تاحالا شده مچ نگاهای همسرت رو به کارداشیان های اطراف بگیری(اگه اره،ری اکشنت چی بوده)؟
•دروغی بهت میگن اما تو خودت اصل ماجرا و واقعیت رو میدونی؛چطوری عکس العمل نشون میدی؟
•عصبانیتت چه شکلیه(غُر میزنی و کنایه ای هستی یا جیغ جیغو و بزن بشکونی)؟
•خودت رو ادم صبوری میدونی یا عجول؟
•تاحالا تنهایی رفتی کافه یا رستوران؟
•ویژگی هست که معمولا زنا همه دارن اما تو نداریش؟چی؟
•سطح توقعت چجوریه؟
•تجمل گرایی یا ساده دوست؟
•به نظرت از اول ازدواج تابحال چقدر تاثیر داشتی رو همسرت (اون بیشتر شبیه تو شد یا تو شبیه اون یا تعادلید)؟
•پسرت شبیه خودت شده یا عمه(عمو) ؟
•خواهرشوهرت واقعا خواهره یا هوو؟(اگه نداری مادرشوهر روبگو)
•وقتی کسی که باهاش رودرواسی"رودربایستی" داری تو زندگیت دخالت میکنه چجوری برخورد میکنی(مستقیم یا غیرمستقیم بهش میگی که دفعه اخرش باشه یا در خلوت غُر میزنی که فلانی فلان کرد و چنین گفت و چنان شد)؟
خانوم مرتضوی چرا اکثر اوقات تو چالشهای کتابخوانی یا نیم ساعته کل کتابو تموم میکنید یا یه کتابی غیر از کتاب منتخب رو مطالعه میکنید؟
این تمایل عجیب شما به فراتر رفتن از قوانین چالش و پیروی کردن فقط از قوانین منحصر به فرد خودتون از چی منشا میگیره؟
اکثر کتابهایی که میخونید در چه حیطه ای هستن؟
احساس میکنم کتابهای اندرریتد(کمتر دیده شده) رو بیشتر از اورریتدها(معروف ترینها) پیگیر هستید. درسته؟
تمرینات نویسندگی که شرکت کردید، به نظرتون چقدر روی مهارت شما تاثیر گذاشته؟
و سوال آخر اینکه چرا دیگه جویبار روایت رو پیگیر نیستید؟
خب حقیقتا یادم نی، شاید وقتی تازه نوشتن رو شروع کردم، مادرم یه سری اسناد پیدا کرده ازم از دفتریاران در ۷ سالگی، از ذوق با همون کلماتی که بلد بودم یه چیزهایی نوشتم
تا دلت بخواد، مخصوصا توی طلای نیمه شب چیزهایی که تا حالا ندیدم رو ازش میپرسم چطوریه یا عکس اون شخصیتها و مکانها رو ازش میخوام. بیشتر باهاش مثل مشاور حرف میزنم نه فقط زندگی بلکه اگ مشکل داشته باشم
از عمه مادربزرگ بابام، اتفاقا اسمش سارا بوده، بهش میگفتن بیبی سارا هیچ وقت هم ازدواج نکرده و جن هم میدیده و باهاشون زندگی میکرده.
دختر خان بوده و یه بار که به آنجا حمله میکنن میره توی چاه قایم میشه، میگن خیلی خوشگل بوده
بستگی به زمانم داره، یک کتاب ۱۵۰ صفحهای رو میتونم ۴۰ دقیقه ای بخونم برای همین بعد که تم م میشه حوصلهام سر میره
وقتی چند کتاب داده میشه یکیشو انتخاب میکنم و میخونم، تا بقیه بخوان انتخاب کنن و شروع کنن خوندم تموم شده رفته
•وقتی کسی که باهاش رودرواسی"رودربایستی" داری تو زندگیت دخالت میکنه چجوری برخورد میکنی(مستقیم یا غیرمستقیم بهش میگی که دفعه اخرش باشه یا در خلوت غُر میزنی که فلانی فلان کرد و چنین گفت و چنان شد)؟