شعر °اشعار تک بیتی°

برای دست گرمت را گرفتن فرصت خوبی‌ست
از این رو دوست دارم سردیِ فصل زمستان را
 
تو همان صبح قشنگی که پس از هر تکرار
عاقبت این دل دیوانه به نامت خورده!
 
من دلم پیش کسی نیست، خیالت راحت
منم و یک دل دیوانه خاطر خواهت​
 
سهل است به خون من اگر دست برآری
جان دادن در پای تو دشوار نباشد
 
توبه کردم که دِگر عاشق چشمی نشوم
لذت توبه بر این است که هی بشکنی‌اش!​
 
ز هر کس بیشتر مهرِ تو دارم وین دلیلم بس
که هر کس را فزون‌تر مهر حسرت بیشتر دارد
 
چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت که از دوری
برآید از دلم آهی بسوزد هفت دریا را​

 
بت نامهربانم وقتی آگه گردد از حالم
که بیند مهربان با غیر، یار مهربانش را
 
عقب
بالا پایین