نتایح جستجو

  1. Azaliya

    چطوری ابراز دلتنگی میکنی؟

    با یه ب*غل گرم
  2. Azaliya

    `°•°` پوکرکننده‌ترین مطالب رمان‌ها `°•°`

    چرا باید تو بیشتر رمان ها دختره و پسره برن تو پیست رقص توی پارتی باهم برقصن یا دخترع برای اینکه بخواد حرص پسره رو دربیاره بره با یک نفر دیگه برقصه( بیشترم توی رمان های پلیسی)?
  3. Azaliya

    `°•°` پوکرکننده‌ترین مطالب رمان‌ها `°•°`

    ولی خدایی اصلا نمیشه تو رمان های عاشقانه شمال نیاد و گیتاری که قراره اون پسره بزنه و خواستگاری و ل*ب دریا نمیشههههه!!! نمیشه به جای شمال جاده چالوس بنویسی. یا اصلا برن کویر آیه اومده پسرا حتما تو شمال گیتار بزنن( ولی بازم گیتار زدن پسرا تو شمال میچسبه ل*ب دریا )?
  4. Azaliya

    بـازش میکنی یا نـە؟

    بازش نمیکنم به نظرم بعضی موقع ها چیزی ندونستن بهتره تا اینکه بدونی هی استرس داشته باشی.
  5. Azaliya

    در حال تایپ پادکست رهایی از قفس | ZAHRA

    " به نام خدا " نویسنده: Zahra ژانر:انگیزشی، روانشناسی ناظر: @MAHWNAZ توضیحات: اکثر آدم‌ها، خودشون رو توی سرزمین اما و اگر های زندگیشون حبس می‌کنن؛ از پرواز کردن، از جنگیدن می‌ترسن و در آخر از همه‌ی رویاهاشون دست می‌کشن. اون‌ها فقط زنده می‌مونن؛ اما زندگی نمی‌کنن! با این پادکست می‌خوام...
  6. Azaliya

    در حال تایپ پادکست رهایی از قفس | ZAHRA

    حتی معلم‌ها هم، وقتی می‌خوان آزمون بگیرن چند روزی فرصت می‌دن فرصت دوره کردن، فرصت فکر کردن، به چیز‌هایی که یاد گرفتی. حتی جنگجوها هم، برای اینکه جنگ رو پیروز بشن به خودشون استراحت می‌دن؛ تا نیروی کافی برای مقابله رو داشته باشن. اون‌وقت تو انتظار داری با همه‌ی مشکلاتت یک‌جا مقابله کنی؟ پس توی این...
  7. Azaliya

    در حال تایپ پادکست رهایی از قفس | ZAHRA

    کاش وقتی به دنیا می‌اومدیم، بهمون می‌گفتن چجوری باید برای زندگی‌مون بجنگیم. کاش وقتی می‌گفتن برای زندگی کردن و زنده موندن امید و تلاش و... نیاز داریم؛ بهمون استفاده کردنشون رو هم یاد می‌دادن. ای کاش بهمون می‌گفتن اگر به خودمون باور نداشته باشیم، این‌چیز‌ها بی‌فایده هست! مثل این می‌مونه که بخوای...
  8. Azaliya

    در حال تایپ پادکست رهایی از قفس | ZAHRA

    اگر به خودت باور نداشته باشی پس زنده بودنت به چه دردی می‌خوره؟ نباید منتظر باشی دیگران باورت کنن تو مثل غیبگویی می‌مونی که آینده‌ای رو می‌بینه که هیچ‌کس نمی‌بینتش و فقط خودتی که باید اون آینده رو به ثمر برسونی. باور، مثل درختی می‌مونه که اگر از ریشه‌اش خشک بشه دیگه اکسیژنی نداره؛ دیگه امیدی به...
  9. Azaliya

    همگانی ازش ناراحت باشید بهش میگید یا نه؟

    بستگی داره به خاطر چی ازش ناراحت باشم ولی معمولا میگم. اگد بهش نگم چند روزی ازش دوری میکنم و باهاش حرف نمیزنم که خودش خود به خود بیاد و ازم بپرسه چی شده یا از من ناراحتی و اینا. ولی اگر بخندونه من رو یا خوشحالم کنم سریع میبخشمش
  10. Azaliya

    در حال تایپ پادکست رهایی از قفس | ZAHRA

    یادمه وقتی کوچیک بودم از مامانم پرسیدم: نیمه گمشده‌ها کجان؟ اون به قلبم اشاره کرد و گفت: این‌جا هستن؛ ولی می‌دونی چرا بهشون می‌گن نیمه‌ی گمشده؟ سرم رو به این‌ ور و اون‌ ور تکون دادم که گفت: - چون ما آدم‌ها، بیشترمون اون‌ها رو گم می‌کنیم. اون‌ها خوبن، خیلی خوب؛ اون‌ها از جنس خدا هستن! ولی...
  11. Azaliya

    در حال تایپ پادکست رهایی از قفس | ZAHRA

    همه‌مون این نیمه‌مون رو حتماً گم کردیم؛ ولی این نیمه‌ی گمشده مثل اونی نیست، که یک عمر چشم انتظارشیم تا باهاش رویا بسازیم! این‌یکی فرق داره. این‌یکی درست شکل خودته مثل خودت تنها فرقش اینه که نصف احساسات تو رو داره. البته فقط بخش خوبش رو داره. اون فقط خاطرات خوبت رو نگه می‌داره؛ البته خاطرات بدت...
  12. Azaliya

    در حال تایپ پادکست رهایی از قفس | ZAHRA

    امید همیشه به شکل یک احساس نیست؛ امید می‌تونه گاهی یک فرد باشه، گاهی یک غذا یا حتی... امید می‌تونه به شکل آدمی ظاهر بشه که وقتی ل*ب پرتگاه ایستادی تا با دنیا خداحافظی کنی، دستت رو از پشت بگیره و بکشه و بگه "یا با هم می‌پریم یا با هم این دنیای لعنتی رو به آخر می‌رسونیم" امید می‌تونه با یک نگاه...
  13. Azaliya

    °|| جذب تدوینگر تابستان 1400||°

    اعلام امادگی
  14. Azaliya

    مناسبت ?تاریخ تولد اعضای کافه نویسندگان?

    بیست و یک خرداد
  15. Azaliya

    دنباله دار ツ ✌ تـا حــالا شــده؟؟ ✌ ツ

    اره خیلی تا حالا شده دلت تنها بخواد و بعد دقیقا همون روز به یه مهمونی پرجمعیا دعوت بشی؟
  16. Azaliya

    اطلاعیه درخواست تگ برای اپیزود، دکلمه و پادکست | تالار ادبیات

    با سلام درخواست تگ پادکستم رو داشتم. https://forum.cafewriters.xyz/threads/19315/
عقب
بالا پایین