نتایح جستجو

  1. F

    اتمام یافته داستان کوتاه در کنارِ این برکه | Fatemeh_mgs کاربر انجمن کافه نویسندگان

    *** به خونه‌ی خودم که رسیدم از ماشین پیاده شدم؛ حین بازکردن در، لحظه‌ای مکث کردم؛ این‌جا قرار بود خونه‌ی من و ناهید باشه؛ قرار بود هر وقت به این‌جا رسیدم، ناهید برام در رو باز کنه و خندون بهم بگه "خسته نباشی!" چه رویایی! در رو محکم پشت سرم بستم؛ داخل خونه تاریک بود اما نور مهتاب از پنجره‌ی بزرگ...
  2. F

    نقد کاربر نقد رمان من دیابلو هستم| hadis hpf

    نقد و بررسی رمان من دیابلو هستم "باسلام خدمت نویسنده‌ی عزیز" با شروع به خوندن رمانتون احساس کردم تو داستانی قرار گرفتم که انتقام از ابتدا حس می‌‌شد و همچنین، با دیدن درگیری‌های احساسی و شخصی فرزان بیشتر به سمت جلو پیش رفتم؛ حتی نتیجه‌ای که از خوندن داستان بدست آوردم این بود که فرزان شاید در...
  3. F

    نقد کاربر نقد رمان تمنای عشق | Hadis hpf

    نقد و بررسی رمان تمنای عشق ▪︎با سلام خدمت نویسنده‌ی عزیز▪︎ وقتی متوجه شدم این رمان براساس یک داستان واقعی نوشته شده، ذهنم از اینکه بخوام نقد خاصی بکنم خودداری کرد؛ بنظر من نوشته‌هایی که بر مبنای واقعیت هستند رو نمی‌شه از لحاظ داستانی و محتوا نقد کرد. پس تنها نکته‌ای که فکر کنم خواننده رو با...
  4. F

    نقد کاربر نقد رمان لوسیفر| آیدا نایبی(ماهک)

    نقد و بررسی رمان لوسیفر "با سلام خدمت آیدا جان عزیز" در طی هفته‌ی اخیر، بااینکه رمان لوسیفر را تو مکان های شلوغ یا فی مابین کار مطالعه می‌کردم اما به خوبی احساسات بکار برده شده در متن را درک کردم. خیلی معذرت میخوام بابت تاخیر در ارائه نقدم؛ از موضوع داستان لذت بردم این طور موارد، از آن دسته...
  5. F

    اتمام یافته داستان کوتاه در کنارِ این برکه | Fatemeh_mgs کاربر انجمن کافه نویسندگان

    طرز نگاه‌هاش نمی‌خورد مسخره کرده باشه؛ بیشتر می‌خورد که انگار عاشقه؛ درحالی که همه چیز برام نامفهوم می‌رسید. پرسیدم: - چطور می‌تونی؟ چطور می‌تونی بعد این‌که ناهید رو آزار دادی ادعای عاشقی کنی؟ پسر خشک رو به‌ روی من شکست و قطره‌‌های اشکش رو می‌دیدم که از گوشه‌ی چشم‌هاش با سکوت و پشت سرهم می‌ریخت...
  6. F

    نقد کاربر نقد رمان نابود کرد، نابود شد| Hadis hpf

    نقد و بررسی رمان نابود کرد، نابود شد "با عرض سلام و خسته نباشید خدمت حدیث جان نویسنده‌ی پر مشغله‌ی عزیز" ضمن اینکه این اولین نقده امیدوارم قدمم خوب باشه و تاپیکت پر نقدای خوب و پرانرژی بشه؛ عزیز من، وقتی خواستم رمانت رو بخونم می‌دونستم حتما در این داستانی که نوشتی احساسات دیده خواهد شد و من...
  7. F

    نقد رمان لبخندی برای خنده| fatima کاربر انجمن کافه نویسندگان

    نقد و بررسی رمان لبخندی برای خنده ••با سلام خدمت نویسنده‌ی عزیز، فاطمه جان•• رمانتون رو از جنبه‌ی تازه بودنش پسندیدم؛ یک نگاه تازه و زاویه‌های دید نو! به جرات می‌تونم بگم که در نظرم رمان عجیبی هست. ملموس اما درگیرکننده! خودم از بس که به داخل عمق نقش‌ها و شخصیت‌ها خیره شدم، دردی که می‌شه از...
  8. F

    نقد کاربر نقد رمان مگانور | سارا عسکریان

    نقد و بررسی رمان مگانور "با سلام خدمت نویسنده عزیزم" رمانی که در حال نوشتنش هستی، ایده‌ی بسیار جالبی داره؛ هم تخیلی هم هیجان انگیز! اشکالات رمان و متن نوشته‌ات رو دوستانم گفتند و بنظر من پس از پایان رمان هم می‌تونی اون‌ها ر‌و برطرف کنی به هرحال دوست دارم با آرامش پیش بری. اطلاعات خوبی داری و...
  9. F

    نقد کاربر نقد رمان مرا از یاد نبر | نرجس شهبازی

    نقد و بررسی رمان مرا از یاد نبر! " با سلام خدمت نویسنده‌ی عزیز" رمانتون رو خیلی خوب شروع کردید؛ بدلیل توصیفات ادبی، می‌شه گفت رمانتون ادبی هست. حجم پارت ها و پست‌هاتون خیلی خوب بود. احساسات شخص اصلی داستان، خوب توصیف شده بود و بیشتر درد بین کلمات حس می‌شد! تا جایی که من خوندم نوشته فضای غمگینی...
  10. F

    محفل ادبی [ روزانه نویسی ]

    یک لحظه دستم لرزید! فهمیدم کاسه‌ای که تو دستم گرفته بودم شکسته؛ عصبانی بودم. با امروز میشه دقیقا پنج روز که به من نه پیامی داده و نه زنگی زده! پس می‌خواد بره! آره خیلی عصبانی بودم. خون تو صورتم جریان پیدا کرده بود و خواهرم دوباره شروع کرده بود به نادیده گرفتن موضوع درسی که من خوندم و داشت...
  11. F

    اتمام یافته داستان کوتاه در کنارِ این برکه | Fatemeh_mgs کاربر انجمن کافه نویسندگان

    تو فکر بودم که درب اتاق به صدا دراومد؛ به سمتش نگاهی انداختم و به صندلی بیشتر تکیه دادم: - بیا تو. در نیمه باز شد و خانم اردلانی نصفه نیمه پشت در ایستاد و گفت: - ببخشید آقای رئیس! شما خونه تشریف نمی‌برید؟ بقیه کارمندهامون رفتند و منم با اجازتون دارم می‌رم. سری تکون دادم و گفتم: - می‌تونید برید...
  12. F

    نقد رمان دِلبر دِل‌مُردِه | fatima کاربر انجمن کافه نویسندگان

    نقد و بررسی رمان "دلبر دل مرده" با سلام خدمت نویسنده‌ی عزیزم، فاطمه جان! از یه ببخشید ساده شروع می‌کنم بااینکه برام هم لینک تاپیک نقد و هم لینک رمان رو فرستاده بودی اما، من دیرتر از بقیه نقدم رو ارائه می‌دم؛ دلیلی داشتم که نتونستم زودتر با تو درمورد رمانت حرف بزنم و زیاد این موضوع رو ادامه...
  13. F

    مناسبت ~ روز جهانی مهماندار ~

    با تاخیر، تبریک میگم حدیث جانم! :aiwan_light_pioneer:S2047. Gif
  14. F

    نقد کاربر نقد رمان توکیو | حدیث و فاطیما

    تحلیل و بررسی :رمان گروهی توکیو ( با سلام خدمت نویسنده‌های عزیزم٬ حدیث و فاطمه‌جان) قبل از هر چیزی به عنوان یک شروع به سراغ ارائه‌ی نظراتم میرم .اگه از اول یعنی از بالا به پایین طبق پست‌ها در سایت شروع کنم٬ نظرم رو در مورد جلد بیان می‌کنم .جلد محتوای تصویری مرتبط و خوبی داره .یه هیولایی که پشت...
  15. F

    محفل ادبی [ روزانه نویسی ]

    هنوز پشت در ایستاده بودم؛ حس سوز سرمای آن سوی در، تنم را به لرزه می‌انداخت. فکر می‌کردم اگر خداحافظی کنم می‌توانم با خیال راحت بروم. اما نشد؛ خداحافظی هم جواب من نبود. در نظرم پله ها از شدت سرما به خواب رفته بودند و با قدم نهادن بر روی آن‌ها، همه را بیدار کردم. صدایی جز صدای جیر جیر کفش‌های...
  16. F

    محفل ادبی [ روزانه نویسی ]

    هوا سرد است! مثل روز قبل... این برف خود چنان سرد نیست که هوا تنم را می‌لرزانَد. اینجاست که دوست داشتم کسی بود و با او میان این همه سردی، خندید و گرم گرفت. فریاد زد و دست در دست پیاده قدم زد. شال گردنش را محکم کنی و لبخند بزند. آری! اینجاست؛ همین‌جا و همین مکان.. با او کمی از روزت بگویی و تو را...
عقب
بالا پایین