عاشقان عاشق مستانۀ میِ میخانه شدند
هر کدام با دیدنت افسار دل پاره کردند
ز لبخند دیوانه کشت مس*ت شدند
ز تماشای زلفان پریشانت ز اختیار خارج شدند
ز هر قدم بر داشتنت ز نفس کشیدن غافل شدند
گویی که قدیسهای برای پرستش یافته باشند
سرا پا فقط دو چَشم برای دیدنت شدند
گویی تو دلبرانه ترین دلبر این عالم...