در حصارِ غمزدهٔ شب، صدایی به گوش میرسد. صدایی که سکوت این کویر را با گریستنش آبستن کرد و گنجشکان، برای به دنبال کردن نبضِ تپندهٔ زندگیشان، در ملالتِ دریای خونِ خودشان به رقصیدن ادامه دادند. ماه در آسمان آشکارا خندید وقتی که وسعت ستارهها را بیمعنی دانست.