نتایح جستجو

  1. شَفَــق

    تولد دختر شاد مهربون

    ;)مرسیتونیم
  2. شَفَــق

    تولد دختر شاد مهربون

    تو با من حرف نزن یه بستنی امروز بم ندادی:confused:
  3. شَفَــق

    تولد دختر شاد مهربون

    ممنون974.gif
  4. شَفَــق

    تولد دختر شاد مهربون

    مرسی خودت گلی آخه
  5. شَفَــق

    تولد دختر شاد مهربون

    ممنون:p:p:p
  6. شَفَــق

    شعر اشعار حافظ شیرازی

    عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند کافر عشق بود گر نشود باده پرست
  7. شَفَــق

    شعر اشعار حافظ شیرازی

    باز آی و دل تنگ مرا مونس جان باش وین سوخته را محرم اسرار نهان باش
  8. شَفَــق

    شعر اشعار حافظ شیرازی

    ماه اگر بی تو برآید به دو نیمش بزنند دولت احمدی و معجزه سبحانی جلوه بخت تو دل می‌برد از شاه و گدا چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی
  9. شَفَــق

    شعر اشعار حافظ شیرازی

    من حاصل عمر خود ندارم جز غم در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم یک همدم باوفا ندیدم جز درد یک مونس نامزد ندارم جز غم
  10. شَفَــق

    شعر اشعار حافظ شیرازی

    ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
  11. شَفَــق

    شعر اشعار حافظ شیرازی

    محترم دار دلم کاین مگس قند پرست تا هوا خواه تو شد فر همایی دارد از عدالت نبود دور گرش پرسد حال پادشاهی که به همسایه گدایی دارد اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد نغز گفت آن بت ترسا بچه باده پرست...
  12. شَفَــق

    شعر اشعار حافظ شیرازی

    هوا خواه توام جانا و می دانم که می دانی که هم نادیده می دانی و هم ننوشته می خوانی
  13. شَفَــق

    شعر اشعار حافظ شیرازی

    ما را که درد عشق و بلای خمار کشت یا وصل دوست یا می صافی دوا کند جان رفت در سر می و حافظ به عشق سوخت عیسی دمی کجاست که احیای ما کند
  14. شَفَــق

    شعر اشعار حافظ شیرازی

    فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش جای آن است که خون موج زند در دل لعل زین تغابن که خزف می‌شکند بازارش بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود این همه قول و غزل تعبیه در منقارش ای که از کوچه معشوقه...
  15. شَفَــق

    شعر اشعار حافظ شیرازی

    ما زیاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم تا درخت دوستی کی بر دهد حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم گفت و گو آیین درویشی نبود ورنه با تو ماجراها داشتیم شیوه چشمت فریب جنگ داشت ما خطا کردیم و صلح انگاشتیم…
  16. شَفَــق

    شعر اشعار حافظ شیرازی

    زلف آشفته و خوی کرده و خندان ل*ب و مس*ت پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست سر فرا گوش من آورد به آواز حزین گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند کافر عشق بود گر نشود باده پرست برو ای زاهد و بر دردکشان...
  17. شَفَــق

    شعر اشعار حافظ شیرازی

    بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم …
  18. شَفَــق

    شعر اشعار حافظ شیرازی

    خیال روی تو در هر طریق همره ماست نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست به رغم مدعیانی که منع عشق کنند جمال چهره تو حجت موجه ماست ببین که سیب زنخدان تو چه می‌گوید هزار یوسف مصری فتاده در چه ماست اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد گناه بخت پریشان و دست کوته ماست به حاجب در خلوت سرای خاص بگو فلان ز گوشه...
  19. شَفَــق

    شعر اشعار حافظ شیرازی

    مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست
  20. شَفَــق

    شعر اشعار حافظ شیرازی

    الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید که سالک بی‌خبر نبود ز...
عقب
بالا پایین