راستش من قبلانا خیلی درموردشون حرف میزدمو مسخره میکردم ودرموردشون کلا راحت بودم ولی نمیدونم چرا دیگه روز به روز تو خوابام میذیدمشون معمولیم میدیدم انگار باهمشون دوستم باهم حرف میزدیمو مسابقه میدادیموو...ولی ترسیدم تو واقعیت هم ببینمشون بخواطر همین دیگه سعی کردم درموردشون حرف نزنم واین شد دیگه به...