نتایح جستجو

درود و خداقوت، درخواست رنگ‌نویسنده دارم!

https://forum.cafewriters.xyz/threads/%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D8%AF-%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B1%D9%87%D8%AF%D8%A7%D8%B1.34911/

نمیدونم تو مشاوره میشه درمورد خلاصه و مقدمه هم صحبت کرد یا نه، اما میخواستم این رو هم بدونم خلاصه و مقدمم اوکی هست یا نه!

درود و خداقوت، من رمانم کامل ویرایش زدم از توصیفات مکان و شخصیت از این قبیله تا علامت نگارشی و الا آخر، میخواستم اینا رو برام چک‌کنید، که حالت اون شخصیت در اون لحظه مثل عصبانیت ها هرچیز دیگه یا توصیف موقعیت و مکان همچنین جمله بندی، علائم نگارشی رو‌درست رفتم یا نه، دو‌پارت میفرستم اما اگه رمانم...

سلام خداقوت خسته نباشید، من یکبار درخواست دادم امکانش هست دوباره درخواست بدم چون ویرایش اینا زدم؟ اگه امکانش هست میشه خانم رمضانی مشاور باشن؟ خیلی ممنون🌼❤️

سلام گلم❤️🌼 خیلی دلی، یعنی یهو دلم خواست و دوست داشتم امتحان کنم. محبوب بشم چون محبوب بودن یعنی تعداد خاصی پذیرفتنت که واقعا بهت اهمیت میدن. حتما حتما جنگ بودش! جنگ بر سر منافع و قدرت. اره الان دقیقا تو همین حالم🙂💚

1.خوبم جسمی روحی یکم خستم اونم به مرور خوب میشه! 2.بهارم، ۲۱سالمه دوماه دیگه ۲۲سالم میشه، متولد فروردینم بچه زابلم، سیستانیو بلوچستانیم، کتابخوون قهارم با افتخار یعنی فقط میخونم خوندن رو خیلی دوس دارم🥺🤣 3.شانسی بود باور کن، میخواستم خودم محک بزنم بعد دیگه گیر کردم تو این هنر بعد دیگه نتونستم...

جین آستین، شارلوت برونته، آنتونی هووریتس، داستایوفسکی، بقیه هم هستن ولی بیشتر اینا من هر ژانر دوست دارم فرقی برام نداره فقط چرت نباشه بخصوص تو عاشقانه اون ژانر افراطی که ماشالله خیلی خیلی دیگه مثبت 25سالن، بقیه اوکین برام!

banish of city

سلام خداقوت درخواست تایید رمان داشتم💜

سلام خداقوت، درخواست طراحی جلد داشتم💜 رماد حیات

سلام خداقوت درخواست مشاوره برای علائم نگارشی و جمله بندی. رماد حیات

سلام گلم ❤️ انگار تو علائم نگارشی و‌جمله بندی یکم بدم خودم متوجه نشدم البته تو جمله بندی نه تو علائم نگارشی اره یکجایی لنگ‌میزنم. ناظرم به یک نفر گفته بود ایشون گفتن درخواست بدم مشکلم حل بشه منم درخواست دادم

دیگر از این‌ همه بی توجهی به حد ممکن‌اش رسید و به ناگهان طوری بلند بلند با آن‌ها صحبت کرد که با فریاد فرق زیادی نداشت. _‌ از زمین به خواهران غریب، الو؟ با شما هستم ها! با تاکید کردن مجدد آریا به وجودش مریم تازه متوجه او شد به اطرافش نگاه زد تا بیابدش که او را اول صفی که خودشان تشکیل داده بودند...

مرسی عزیزم فهمیدم، فقط گفت حتما باید بگم چون یک سری گفت زیاد داشتم تو نقد بهم تذکر داده شد ولی اینو فهمیدم میخواد دیالوگ شروع بشه: بزارم پس میتونم گفت حتما ننویسم؟

مرسی فهمیدم❤️ حتما آخر هفته ویرایش میزنم فردا و‌پس فردا کلا دانشگام وقت نمیشه

چشم حتما❤️

سلام عزیزم خسته نباشی من ویرایش زدم‌میشه چک کنی بی زحمت ببینی قشنگ متوجه شدم یا نه!

مرسی گلم❤️