•● به نام خالق واژهها ●•
پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید.
قوانین جامع تالار شعر
شما میتوانید پس از 10 پست درخواست جلد بدهید.
درخواست جلد برای مجموعه شعر
پس از گذشت ۱۰ الی ۱۵ پست از مجموعه شعر خود،...
راپسودی پنجم
به گمانم فراموشت کردهام… .
به همان تلخیای که آدم، اندامی فاسد از تنش را به دست تیغ جراحی از سر بیدردی نه بلکه از روی ضرورت نجات میسپارد.
تو را در خودم دفن نکردم، بیرونت انداختم؛ چون سمی که باید از عمق جان بالا آورده شود تا مغز دوباره به زندگی بازگردد.
دیگر با یادآوریات اشک...
راپسودی چهارم
سلام به چندمین روزی که بیدار میشوم، بیآنکه بیداری را طلب کرده باشم. مثل بسیاری از چیزهای دیگر، که نسبت به وجودشان بیتفاوتم.
مثلا دیگر هر بار که کسی نامت را میپرسد، نه نیازی به صاف کردن صدا دارم، نه فرسخها از جایی که هستم دور میشوم تا در نامت غرق گردم.
شاید حرفی نمانده که...
درود،
تنها چندتا تا سوال دارم،
۱. اگه میتونستی بدترین خاطرت رو ترمیم کنی، چجوری و از کجاش شروع میکردی؟!
۲. شده لحظهای که حس کنی کثیف ترین موجود روی زمینی؟! اگه شده چرا؟!
۳. بدترین اشتباه کیو دیدی از نزدیک و چی بوده؟ سکوت کردی یا جارش زدی؟
۴. به پارتنر یا اکست خیانت کردی؟
راپسودی سوم
دیگر توانی بر سوگواری درگذشت خاطرتمان ندارم.
حتی قطرهای اشک برای ریختن، و هجایی از یک واژه برای گفتن.
مدتی است سکوت، زبان مادریام شده؛ نه از آن سکوتهای قهرآلود، که بوی فراموشی میدهند، بلکه سکوتی از جنس حافظه که تنها خاطرهاش دلتنگی است و ریشه در جانم دوانده.
ساکن و باثباتم...