نتایح جستجو

  1. ص

    فیلمای خارجی یا ایرانی؟ چرا؟

    فیلم های طنز و بعضی از عاشقانه های ایرانی
  2. ص

    اول اسمتون…

    ص ???‍♀️ ولی واقعا من اینجوری نیستم، یعنی یه چیزی برام دراومد که صدها فرسخ دوره ازم??‍♀️
  3. ص

    اگه الان کنار دریا...

    من را در میان نفس هایت حبس کن، بی تو بودن را بلد نیستم...
  4. ص

    احساس خوشبختی می‌کنین؟

    خب تو زندگی فراز و نشیب های زیادی اتفاق میفته ولی قشنگیش به اینه که توی لحظات سخت و نفس گیر هم شکر گزار خداوند بود و غافل نشد از نعمت هایی که تو زندگی داریم اصلا خوشبختی و بدبختی درون خودمون هست این دیگه به خودمون بستگی داره چقد شکر گزار باشیم چقد منفی دید باشیم. کلمات پراز انرژی هستن بیا امتحان...
  5. ص

    اگه بهت بلیط مجانی بدن، کنسرت کدوم خواننده رو انتخاب میکنی؟

    مهدی احمدوند مازیار فلاحی آرش و مسیح مرتضی پاشایی کاش هنوزم زنده موند??
  6. ص

    ✍️بحث و گفتگو کارگاه تابستانه داستانک نویسی ✍️

    سلام استاد...وقتتون بخیر یعنی باید درستش کنم و توی دفتر تمرین بذارم؟ یا همینجوری؟
  7. ص

    ✍️بحث و گفتگو کارگاه تابستانه داستانک نویسی ✍️

    چشم حتما ? جدا ازاین استاد نوشته ضعیفی بود؟ ?
  8. ص

    [صدف درویش نژاد] کارگاه داستانک نویسی

    از آخرین شبی که با به تصویر کشیدن های عاشقانه هایت سحر شد ساعت ها گذشته... از سومین روزی که بی‌خبر به پایان می‌رسد؛ دقایقی می‌گذرد. گویی عقربه های ساعت هم حس رقیبانه به خود گرفتند. نمی‌دانم حالت چیست؟! از حال و هوای دل دریایی ات خبر ندارم. خدا خدا میکنم حال دریا خوب باشد و کاپيتان سالم و...
  9. ص

    ✍️بحث و گفتگو کارگاه تابستانه داستانک نویسی ✍️

    بله.. استاد تمرین اول رو گفتین چکار کنم اون تمرین اولیه بود که بعد از نظرتون توی دفتر تمرین گذاشتم?
  10. ص

    همگانی [ الان به چی احتیاج داری؟ ]

    یه تفریح خوب و مستقل شدن به آرزو هایی که تو دلمه برسم
  11. ص

    ✍️بحث و گفتگو کارگاه تابستانه داستانک نویسی ✍️

    گرمای هوا طاقت فرسا بود. درآن کویر داغ بی آب و علف هیچ امیدی برای زنده ماندنش نبود. ل*ب هایش از شدت گرما و عطش ترک خورده بود. به جرعه آب درون بطری اش نگاهی انداخت. زبانش را به سختی روی لبانش کشید و آه غمناکی از عمق وجودش به سر داد. هوا گرم بود.... تابش پرتو طلایی داغ خورشید بر روی شن ها...
  12. ص

    ✍️بحث و گفتگو کارگاه تابستانه داستانک نویسی ✍️

    دخترک خسته و دلگیر برروی تخت چوبی قهوای رنگی نشست. سرش را به رو به آسمون بالا گرفت و در سیاهی شب بغض های فرو خفته اش را قورت میداد. هروقت دلش می‌گرفت نگاهش را به ستاره های درخشان سیه تار شب گره می‌زد. زمزمه کنان ندایی سر داد: خدایا تو که از این دل آشفته زخم خورده ام خبر داری. تو که از تموم...
  13. ص

    ✍️بحث و گفتگو کارگاه تابستانه داستانک نویسی ✍️

    سلام استاد، وقتتون بخیر ? شرمنده میدونم خیلی من دیر فرستادم تمرین هارو ? ببخشید کارآموزی بودم درگیر شدم?☹️ میشه الان قبول کنین ازم از این به بعد بیشتر سعی میکنم رو تایم تمرین بفرستم ?
  14. ص

    ✍️بحث و گفتگو کارگاه تابستانه داستانک نویسی ✍️

    ??? ممنون استاد... درستش میکنم نیم فاصله رو ?پس هر دوش رو توی دفتر تمرین بذارم دیگه؟
  15. ص

    ✍️بحث و گفتگو کارگاه تابستانه داستانک نویسی ✍️

    یه سؤال داشتم کارگاه آموزشی تا چه تاریخی ادامه داره؟
  16. ص

    ✍️بحث و گفتگو کارگاه تابستانه داستانک نویسی ✍️

    خیلی خیلی خیلی اونم دوس دارم ? فک میکنم فراخوانش قبلا زده شد دیگه نوشتیم اعلام آمادگی درسته؟؟
عقب
بالا پایین