سال ۱۳۹۵ ما توی یک خونه رفتیم
کلا فضای خونه خیلی تاریک بود، توی پذیرایی یک مبل تک نفره ی قهوه سوخته بود.
یک شب ساعت ۴ شب اینا بود و جسیکا سگمون از اتاق بیرون دوید و رو به روی اون مبله نشست و پارس کرد چند بار دوباره تو اتاقمون بردیمش ولی بازم رفت از یکی از کسی شنیدیم که خیلی قدیم یک زن و شوهر...