نتایح جستجو

  1. R

    دفتر تمرین منتقد -shun-

    به نام خدا... نقد نام رمان: سیانور: نام رمان از اولین ارکانی هست که خواننده با آن مواجه می‌شود و تأثیر زیادی بر جذب مخاطب دارد. فرض کنید خواننده‌ای وارد بخش تایپ رمان می‌شود؛ ملاک او برای ورود به تاپیک یک. رمان، صرف نظر از تگ، چه خواهد بود؟ مسلماً نام رمان! نام رمان از عوامل تمایز او از دیگر...
  2. R

    دفتر تمرین منتقد -shun-

    به نام خدا... «تمرین دوم» خلاصه اول: رهایش روایت زندگی آدم‌هایی‌ست که در پسِ بحران آدمیت با واژه زندان و حصار خو گرفته‌اند.(چرا آدم بودن یک بحران است؟ چه زندان و حصاری؟) رها میان اتفاقاتی که تاریکی دوران را برایش تدارک دیده دچار می‌شود.(چه اتفاقاتی؟ هم‌چنین خواننده می‌تواند متوجه شود اتفاقات...
  3. R

    دفتر تمرین منتقد -shun-

    به نام خدا... «تمرین سوم» مقدمه اول: اندازه‌ی خلاصه مناسب است. می‌تواند ژانر عاشقانه را نشان بدهد. در عین کوتاهی، آرایه‌های به کار رفته در آن و معنای عمیقی که دارد، جذاب هستند و می‌توانند مخاطب را جذب کنند. «نه»ای که در همان اول، بدون هیچ پیش‌زمینه‌ای آمده است، همان ابتدا کنجکاوی خواننده را...
  4. R

    دفتر تمرین منتقد -shun-

    به نام خدا... «تمرین چهارم» نقد زاویه دید رمان آویژه و بررسی صدای روایت: زاویه دید در رمان اول شخص بود و از جانب ضمیر من داستان گفته می‌شد. این زاویه‌ی دید بیشترین پتانسیل در توصیف احساسات و برانگیختن همزادپنداری خواننده با شخص راوی را دارد؛ بنابراین می‌توان گفت برای ژانر عاشقانه مناسب است، هر...
  5. R

    اطلاعیه [ تاپیک جامع درخواست جلد ]

    سلام وقت به خیر درخواست مجدد جلد دارم...
  6. R

    چِنین دِل*بَرانه چِرایی؟??

    تولدتون مبارک:ura:
  7. R

    اتمام یافته رمان دسیسه‌ی نقطه‌ی اول (جلد اول از مجموعه‌ی انکارگر (دایره‌ی‌درگیری)) | -shun- کاربر انجمن کافه نویسندگان

    پنج‌شنبه _ ساعت ۲۳:۳۰ - سُها، سُها، سُها... دانیال دست به فرمان، پیشانی‌اش را به فرمان بی‌ام‌وی‌اش چسبانده و دیوانه‌وار نام سُها را تکرار می‌کند؛ بلکه چیزی به یاد بی‌آورد. خودرویش را در جای خودش داخل پارکینگ مجتمع پارک کرده است. درک نمی‌کند؛ به وضوح به‌خاطر می‌آورد. صدای خودش است، پس چرا...
  8. R

    اتمام یافته رمان دسیسه‌ی نقطه‌ی اول (جلد اول از مجموعه‌ی انکارگر (دایره‌ی‌درگیری)) | -shun- کاربر انجمن کافه نویسندگان

    دانیال پوفی می‌کند و لبخند ملیحی می‌زند. بهترین کار در مقابل نازنین حرصی، نادیده‌گیری است! با الگو قرار دادن این اصل، در حال مرتب کردن شال سفید نازنین که روی شانه‌هایش افتاده، موهای قهوه‌ای نازنین را به حال خودشان رها نموده و البته که نازنین هم توجهی به آن ندارد، می‌پرسد: - گردش با دوستات خوش...
  9. R

    اتمام یافته رمان دسیسه‌ی نقطه‌ی اول (جلد اول از مجموعه‌ی انکارگر (دایره‌ی‌درگیری)) | -shun- کاربر انجمن کافه نویسندگان

    احسان فکر می‌کند که این یعنی ذهنش تعادل ندارد! در واقع خارج از اختیار او، ناخوداگاه پای حرکت‌های یک طرف انرژی بیشتری می‌گذارد و در حق طرف دیگر کوتاهی می‌کند. با چنین ذهن سرکشی نمی‌تواند به جایی برسد! پشت میز کوچک مربعی شکلی که رو به دیوار است، نشسته و دستی زیر چانه‌اش گذاشته است. با وجود فضای...
  10. R

    اتمام یافته رمان دسیسه‌ی نقطه‌ی اول (جلد اول از مجموعه‌ی انکارگر (دایره‌ی‌درگیری)) | -shun- کاربر انجمن کافه نویسندگان

    صدایش هم متعادل به نظر نمی‌آمد. معلوم نیست امشب چه خبر شده! به عادت زیر ل*ب تچی می‌گوید. خودش هم معنایش را نمی‌داند، فقط وقتی عصبانی می‌شود از زبانش در می‌رود. به سرعت از سمت مخالف راهرو، از پشت پیشخوان خارج می‌شود و به سمت راهرو می‌دود. با دیدن وضعیت شهام، با نگرانی ابروهایش را بالا می‌اندازد...
  11. R

    اتمام یافته رمان دسیسه‌ی نقطه‌ی اول (جلد اول از مجموعه‌ی انکارگر (دایره‌ی‌درگیری)) | -shun- کاربر انجمن کافه نویسندگان

    همان‌جا بود که عمق شکاک بودن سها را درک کرد؛ آن حجم از بی‌اعتمادی حتی برای شهابی که خودش از اعتماد کردن ضربه خورده بود، عجیب می‌نمود. سها حتی به خودش هم شک داشت! - شهام! چشم‌هایش را که باز می‌کند، سفیدی قرص را نزدیک دهانش می‌بیند. قرص و لیوان آب را از دست نیل می‌گیرد و ناگهان متوجه می‌شود چه‌قدر...
  12. R

    |‌ nepenthe | ناسور |

    تولدتون مبارک:ura::dev14:
  13. R

    اتمام یافته رمان دسیسه‌ی نقطه‌ی اول (جلد اول از مجموعه‌ی انکارگر (دایره‌ی‌درگیری)) | -shun- کاربر انجمن کافه نویسندگان

    تقریباً ده سال است که می‌دود. ریسمانی نبوده که به آن چنگ نزده باشد! راهی نیست که نرفته باشد. خودش را به آب و آتش زده و هیچ‌وقت نفهمیده بود نام واقعی مادر سها، سهیلا است. در نوجوانی از کلافگی به گریه افتاده بود و باز هم هیچ‌وقت نفهمیده بود نام برادر ناتنی سها، برهان است! نفهمیده بود، نه تا الان...
  14. R

    اتمام یافته رمان دسیسه‌ی نقطه‌ی اول (جلد اول از مجموعه‌ی انکارگر (دایره‌ی‌درگیری)) | -shun- کاربر انجمن کافه نویسندگان

    به خاطر استفاده از جریان کنترل شده‌ی برق، شکنجه نمود چندانی روی بدنش نگذاشته است. فقط چند قسمت از پیراهن قهوه‌ایش سوخته و جای سوختگی یا کبودی از شکاف آن پیدا است. فشار برق باید از همان نقاط وارد شده باشد. به نیاک پاکان سپرده بود بیش از حد پیش نرود؛ با این حال، اکبری به شدت بی‌حال است. اگر زنجیر...
  15. R

    اتمام یافته رمان دسیسه‌ی نقطه‌ی اول (جلد اول از مجموعه‌ی انکارگر (دایره‌ی‌درگیری)) | -shun- کاربر انجمن کافه نویسندگان

    احتمالاً... نه! به طور قطع رأیا از این که او، اکبری را به این وضع درآورده، ناراحت است. مبتلایان حال هم‌دیگر را بهتر درک می‌کنند. رأیا حال اکبری را درک می‌کند، احسان هم، هر دو درد کشیده‌اند... . بحث، فقط بحث اولویت‌ها است! احسان امیدوار است با دادن هر چه اکبری می‌خواهد و جبران آن، از دلخوری رأیا...
  16. R

    اتمام یافته رمان دسیسه‌ی نقطه‌ی اول (جلد اول از مجموعه‌ی انکارگر (دایره‌ی‌درگیری)) | -shun- کاربر انجمن کافه نویسندگان

    در حالی که از جلوی ورودی آشپزخانه رد می‌شود، آشفتگی آشپزخانه از دیدش پنهان نمی‌ماند. درهایی که یک در میان باز هستند و ظرف‌هایی که وسط آشپزخانه ریخته شده‌اند. بیشترشان شکسته‌اند اما در میانشان، چند ظرف سالم هم دیده می‌شود. ست برنج‌خوری‌ها و خورشت‌خوری‌های چینی، ملامین و بلوری، میوه‌دان‌ها،...
  17. R

    اتمام یافته رمان دسیسه‌ی نقطه‌ی اول (جلد اول از مجموعه‌ی انکارگر (دایره‌ی‌درگیری)) | -shun- کاربر انجمن کافه نویسندگان

    احسان با حرص و صدای کنترل شده‌ای می‌غرد: - بندازش زمین! ابروهای باریک اَرحام بالا می‌پرند. خودش را کمی عقب می‌کشد. نمی‌خواهد. طولی نمی‌کشد که ابروهایش را درهم فرو می‌برد و با قاطعیت می‌گوید: - نمی‌خوام، ساعدم جایی نیست که به طور‌ معمول یه چاقو اون‌جا... صبر احسان سر می‌آید. مچ ارحام را محکم‌تر...
  18. R

    اتمام یافته رمان دسیسه‌ی نقطه‌ی اول (جلد اول از مجموعه‌ی انکارگر (دایره‌ی‌درگیری)) | -shun- کاربر انجمن کافه نویسندگان

    دستش که هنوز در دستکش مشکی‌اش پنهان است، پیش می‌برد و تلفن همراه شهاب را از روی عسلی برمی‌دارد. وقتی روشنش می‌کند که روی زنگش بگذارد، نور صفحه چشم‌هایش را می‌زند. مدتی صبر می‌کند تا عادت نماید و سپس رمز تلفن همراهش را وارد می‌کند. پیش از این که وارد برنامه ساعت شود، اعلان برنامه‌ی واتسپ توجه‌اش...
  19. R

    اتمام یافته رمان دسیسه‌ی نقطه‌ی اول (جلد اول از مجموعه‌ی انکارگر (دایره‌ی‌درگیری)) | -shun- کاربر انجمن کافه نویسندگان

    روی کادر پایین صفحه می‌کوبد تا صفحه کلید تلفن همراه بالا بیاید. باید جواب فاطمه را بدهد اما، کمی دو به شک است؛ منتها وقتی به انگشت‌هایش میدان می‌دهد، فقط یک‌ کلمه می‌نویسند؛ ممنون! انگشت شستش در نزدیکی صفحه تلفن همراه باقی می‌ماند؛ فرستادن یک کلمه در مقابل آن همه کلمه‌ای که فاطمه تایپ کرده است،...
  20. R

    اتمام یافته رمان دسیسه‌ی نقطه‌ی اول (جلد اول از مجموعه‌ی انکارگر (دایره‌ی‌درگیری)) | -shun- کاربر انجمن کافه نویسندگان

    روی تخت دانیال خم می‌شود تا بتواند پنجره را ببندد. نسیم خنک صبحگاهی آزارش می‌دهد. شرط می‌بندد تأثیر خودش را هم روی ظاهرش از جمله موهایش گذاشته است. اگر می‌توانست، دو تا لگد جانانه مهمان باد می‌کرد اما در نهایت فقط می‌تواند پنجره را ببندد! به محض‌ بسته شدن پنجره و رفتن صدای هو هو مانندی که باد با...
عقب
بالا پایین