نتایح جستجو

خب دیدم که به ناظرت چی گفته بودی. بذار موارد استفاده‌ی علائم نگارشی رو برات بفرستم.

ممنون

اعلام آمادگی

عه چرا؟ من که عذرخواهی کردم باور کن عمداً نادیده نگرفتیم از دستمون در رفت

حالا شما لطفاً مشکلت رو بگو من خودم رسیدگی می‌کنم

وای خیلی ببخشید! من واقعاً متأسفم نمی‌دونم چرا پیام‌های تاپیک برام نمی‌اومد و نوتیف نداشتم. کاملاً متوجه‌ام که مشاور ما منتظرتون گذاشته و بی‌نهایت از این بابت شرمنده و متأسفم.

نه مرسی صرف شده چرا هنوز بیداری؟

نه آب هویج دوست ندارم. برای چی رفتی؟

چی رو متوجه نشدی بگو تا توضیح بدم.

ببین تو بر اساس مقدار توصیفاتی که می‌خوای رمانت داشته باشه میای یه جدول درست می‌کنی، تو ستون اول شماره پارتی که می‌خوای رو می‌نویسی و تو ستون دوم (جلوی شماره پارت) تعداد فلان خط از توصیف فلان چیز. بنابراین تو می‌دونی که تو فلان پارت از رمانت چه‌قدر و در مورد چه چیزی باید توصیف بنویسی. گرفتی؟

باشه

من خودم همچین جدولی دارم که توصیفاتم مرتب و اقناع کننده باشه

پارت اول: سه خط توصیف اتاق پارت پنجم: چهار خط توصیف چهره پاره دهم...

می‌تونی رمانت رو ویرایش بزنی و براش یه جدول درست کنی. مثل این:

خب درست گفته. توصیفاتت کمه. عملاً هیچی توصیف نداره

عنوان: قتل در آشیانه‌ی کلاغ ژانر: جنایی امتیاز: 8/10 نویسنده: آگاتا کریستی خلاصه: یه بازیگر تئاتر قدیمی مهمونی مجللی توی عمارتش ترتیب میده و توی این مهمونی یه قتل اتفاق می‌افته. این داستان، کشمکش‌های پوآرو برای پیدا کردن قاتل رو روایت می‌کنه.

عنوان: قتل بر روی رود نیل ژانر: جنایی امتیاز: 9/10 نویسنده: آگاتا کریستی خلاصه: پرونده‌ی قتل یه دختره که به مسافرت توی یه قایق تفریحی توی روی رود نیل رفته. و یه پسر و نامزدش برای قتلش دست به یکی می‌کنن. البته از خلاصه‌ش با جزئیات مطمئن نیستم بچه‌ها ولی کتابش واقعاً عالیه.

عنوان: نامه به کودکی که هرگز زاده نشد ژانر: اجتماعی، تقریباً روانشناسی امتیاز: 1000000/10 نویسنده: اوریانا فالاچی خلاصه: در مورد زنی (که به نظر میاد خود اوریاناست) که خارج از ازدواج حامله‌ست و این کتاب خطاب به بچه‌ی توی شکمش نوشته شده و در مورد دنیای بیرونه. اینو بگم رفقا خوندنش برای هر موجود...

پارت جدید گذاشته شد

بهش خیره شدم و حالت چهره‌ش رو تحلیل کردم. شادی بی دلیلی توی چشم‌های قهوه‌ایش موج می‌زد و صورت سفیدش کاملاً باز شده بود. به اصطلاح گل از گلش شکفته بود. این قیافه‌ی گشاده و روی باز فرهاد رو می‌شناختم. مشخص بود که از لطفی که در حقم کرده راضیه. دلم می‌خواست دهن باز کنم و بگم دقیقاً چرا می‌خوای جلوی...