نتایح جستجو

  1. مینِرا

    در حال تایپ رمان عرصه تاریکی | گروه سوم مسابقه

    صدای قدم‌های بقیه را می‌شنید. حدس می‌زد که مادر تنها نیامده باشد. بالأخره آن زن ظریف و نحیف که نمی‌توانست تمام ابزار و وسایل سنگین "جهیزیه" اش را خودش تنهایی جا به جا کند! خصوصاً با آن ظاهر شیک و پیک جدید که یک خط هم نباید رویش می‌افتاد تا مبادا توازنش را به هم بزند. شعله‌ی زیر غذا را کم کرد و...
  2. مینِرا

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    چاکریم ممنان -53-؟"_}
  3. مینِرا

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    یکی اینجا نیست یه چای بده دست ما؟
  4. مینِرا

    مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی

    همون طور که می‌بینی، بخش‌های سبز رنگ افعال ماضی‌ای هستن که مضارع نوشته بودی. بخش‌های آبی رنگ علائم نگارشی‌ای هستن که سر جاشون نبودن، و اون ه قرمز آخر شکسته، نشون دهنده‌ی صفته. کلمه‌ی شکست به تنهایی یا معنی ناکامی میده (اسمه) یا فعل ماضی شکستنه (که خب معلومه فعله). برای صفت باید بنویسی شکسته
  5. مینِرا

    مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی

    ساکت روبه‌رویش ایستادم. او نبود؛ کالبد بی‌جانش و چشم‌های بسته مال او نبودند. به عقب برگشت و به دیوار ترک خورده تکیه زد و کم‌کم بغضی که در گلویش گیر کرده بود شکست. بوی خون حالش را بهم ریخت. کم‌کم خون درحال خشک شدن بود. خودش را بالا کشید و به سمت شمع‌های نیمه‌سوخته رفت و آن‌ها را خاموش کرد و گویی...
  6. مینِرا

    مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی

    خب یه بار بدون بازنویسیش رو بفرست ماهم فیض ببریم خاعر!
  7. مینِرا

    مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی

    می‌خوای دستور زبان رو از اول مرور کنیم؟
  8. مینِرا

    مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی

    ببین، ما باید از دستور زبان شروع کنیم. همین طور که خودت هم می‌بینی، بیشتر اشکالات کار تو به خاطر دستور زبان یا همون گرامره. مثلاً فعل ماضی بعید رو می‌ذاری جای ماضی ساده، ماضی مضارع رو جا به جا می‌کنی، کلملت ربط مثل را، از، که و... رو جا می‌ندازی و اشکالاتی از این دست.
  9. مینِرا

    مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی

    این سبزا اشتباهات تایپی بودن
  10. مینِرا

    مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی

    ترافیک که شد، صدای بوق‌ و فحش‌های راننده‌ها بالا رفت. سرش به طرفین چرخاند و عینک مارک‌دارش را جابه‌جا کرد. فلکه‌ی وسط جاده، ساعت کوچکی داشت. دور فلکه از کارگران پر شده بود. خورشید بی‌رحمانه زمین را می‌سوزاند و گرما به استخوانش نفوذ می‌کرد. قطره‌های عرق را از پیشانی‌اش پاک کرد. کیف سامسونت چرم...
  11. مینِرا

    مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی

    نمی‌توانست خشمی که در وجودش همچو آتش شعله کشیده بود را کنترل کند. مطمئن بود که چشم‌هاش کاسه‌ی خون شده‌اند و رگ گردنش باد کرده است. به کف دستش نگاه کرد. رگ‌های دستش به قرمزی تبدیل شده بودند. دستش مشت کرد و محکم به میز گرد و قهوه‌ای رنگ اتاقش زد. ل*ب‌های قرمز‌ تیره‌اش را بین دندان‌هایش گرفت و مایعی...
  12. مینِرا

    مشاوره توصیفات

    سلام شب بخیر. خب دادا مشکلت چیه؟
  13. مینِرا

    مشاوره علائم نگارشی

    نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند اما مشاورین، پیمانکاران رمان، داستان و آثار مهم می باشند! * نویسنده عزیز لطفا با مشاور خود نهایت همکاری را داشته باشید. * در صورتی که با مشاور همکاری نکنید و مشاور گزارش دهد، رمان شما تا زمان ارتقا، قفل خواهد شد. درخواست کننده: @حسام.ف مشاور: @Blu moon
  14. مینِرا

    مشاوره توصیفات

    نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند اما مشاورین، پیمانکاران رمان، داستان و آثار مهم می باشند! * نویسنده عزیز لطفا با مشاور خود نهایت همکاری را داشته باشید. * در صورتی که با مشاور همکاری نکنید و مشاور گزارش دهد، رمان شما تا زمان ارتقا، قفل خواهد شد. درخواست کننده: @حسام.ف مشاور: @مینِرا
  15. مینِرا

    مشاوره ایده پردازی

    نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند اما مشاورین، پیمانکاران رمان، داستان و آثار مهم می باشند! * نویسنده عزیز لطفا با مشاور خود نهایت همکاری را داشته باشید. * در صورتی که با مشاور همکاری نکنید و مشاور گزارش دهد، رمان شما تا زمان ارتقا، قفل خواهد شد. درخواست کننده: @حسام.ف مشاور: @دیـوا
  16. مینِرا

    در حال تایپ رمان عرصه تاریکی | گروه سوم مسابقه

    کسی که پشت در بود را دوست نداشت ببیند. این موضوع تنها چیزی بود که در آن لحظه ذهن گیتی را به خود مشغول کرده بود. مادرش، زنی که دقیقاً بیست و پنج روز بود از او هیچ خبری نداشت و داشت تمرین می‌کرد تا حذفش کند با ظاهری جدید و نگاهی تازه در مقابلش ایستاده بود و خدا می‌دانست که این بار دیگر برای چه سر...
عقب
بالا پایین