نتایح جستجو

  1. مینِرا

    خوب رمان سایه‌ی خونین سیاوش اثر رهگذر شب (گیتی)

    الآن که فکرش رو می‌کنم همه چیز برای بابا ترسناک بوده. من اون لحظه رسماً داشتم مثل دیونه‌ها حرف می‌زدم و حتی تو صورتش نگاه هم نمی‌کردم. از زیر دم و فلس‌های ارس داشت خون می‌ریخت و صورتم هم کبود بود. تازه از همه بدتر گردنم بود که خودم شخصاً اگر می‌دیدمش اطمینان دارم که غش می‌کردم. دوباره با وحشت...
  2. مینِرا

    مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی

    عزیزمی نه بابا طوریم نیست. یه چکاپ ساده‌ست یکی دو شب بیشتر طول نمی‌کشه. مرسی پرسیدی -118-"{}
  3. مینِرا

    مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی

    عزیزم ببخشید دیر به دیر چک می‌کنم. الآن بیمارستانم زیاد نمی‌تونم گوشی دستم بگیرم. تا فردا چک می‌کنم میگم اشکالاتت رو
  4. مینِرا

    چالش [تمرین نویسندگی]8️⃣

    من حتی برای خسته بودن هم خسته‌ام. اما زندگی ادامه داره؛ متأسفانه!
  5. مینِرا

    مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی

    نمی‌فهمم. جای علف مگه توی خاک نیست؟ یعنی خاک خاکی شد؟
  6. مینِرا

    خوب رمان سایه‌ی خونین سیاوش اثر رهگذر شب (گیتی)

    همه‌ی این اتفاق‌ها اون قدر سریع افتادن که بابا مجال هیچ واکنشی نداشت. بنابراین تازه وقتی ویرا افتاد رو من به سمتمون خیز برداشت و داد زد: - حروم زاده چه غلطی... اتفاقات اون قدر سریع افتادن که خودم خم کپ کردم. خودم رو از زیر تنه‌ی سنگین ویرا کشیدم بیرون و با داد حرف بابا رو قطع کردم: - هنوز (یه...
  7. مینِرا

    مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی

    اون جمله‌ای که قرمز کردم رو نفهمیدم. منظورت اینه که چاقو خاکی شد؟
  8. مینِرا

    مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی

    آسمان، دلش تنگ شده و هوا همچو قلبم سرد بود، و هر لحظه چمی‌بارید. زیر درخت نشستم. درخت عاری از برگ بود و تنها استخوان‌هایش را در معرض دید قرار داده. زمین گویی پیراهن سفیدی به تن داشت. علف‌ها خشک شده بودند و مزاحم زیبایی باغ شدند. خنده‌ی خبیثی کردم و چاقوی تیزم را به زمین فرو بردم و علف‌ها را قطع...
  9. مینِرا

    مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی

    خب. خوشگلم خوشبختانه همون طور که می‌بینی اشکال توصیفاتت کم کم داره رفع میشه. ولی ایرادی که تو متن تو دیده میشه دستور زبانه. بذار با اجازت برات تصحیح کنم ببینی
  10. مینِرا

    مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی

    عیب نداره همون رو بفرست
  11. مینِرا

    اطلاعیه اعلام یا درخواست مشاور نویسندگی

    ممنون. حالا می‌خواید برای توصیفات و ایده پردازی مشاور جدا داشته باشید؟
  12. مینِرا

    مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی

    عزیزم هر وقت ذهنت بازه می‌تونی بنویسی. چه قدر خوبه که این قدر کم تو رکود خلاقیت فرو میری!
  13. مینِرا

    مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی

    چی شد حال نکردی؟ Dandoon
  14. مینِرا

    تولد تولد نگین خوش قلم

    دل ما هم برات تنگ شده. خصوصاً چون بی معرفت شدی و جواب نمایه‌م رو نمیدی!
  15. مینِرا

    مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی

    حالا من یه تمرین توصیف بهت میدم، اینو فردا انجام بده ببینیم چطور میشه. یه باغ رو تو فصل زمستون توصیف کن. کمتر از بیست خط نباشه و خالی از احساس هم نباشه لطفا
  16. مینِرا

    مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی

    همه‌ی ما گاهی نمی‌دونیم یه بخشی از متن یا یه المانی از نوشته رو باید چی‌کار کنیم. بنابراین ما بهت کمک می‌کنیم و تا هر وقت که بخوای هم می‌تونی تمرین کنی هیچ موردی نداره
  17. مینِرا

    مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی

    خب راستش این بار توصیفاتت یکم کم بودن. ببین به نظرم باید چندتا متن کوتاه تمرینی بنویسی تا حد وسط دستت بیاد
  18. مینِرا

    خوب رمان سایه‌ی خونین سیاوش اثر رهگذر شب (گیتی)

    باید حدس می‌زدم. زخم پام به قدری ناجور و عمیق بود که روی خونش لیز خورده بودم. با حرص برگشتم سمت ویرا و چاقو رو فرو کردم تو شکمش: - من تا کی باید تاوان گندکاری‌های تو رو بدم؟ داد زد: - لهت می‌کنم لعنتی... ساغر! ساغر کمک! سرم رو شتاب‌زده بالا آوردم. ساغر کجا رفت؟ دیگه وقتی نداشتم که بخوام بذارم...
  19. مینِرا

    مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی

    مثلاً این که خیلی سریع رفتی سر اصل مطلب
عقب
بالا پایین