نتایح جستجو

بله البته!

وارد یکی از اتاق‌های خانه شد. اتاق در نیمه تاریکی به سر می‌برد و تنها منشاء نورش شمع‌های روشن بودند. سرش را چرخاند و نگاهش روی تخت وسط اتاق قفل شد.تختی که  با نگین‌های زمردی تزئین شده بود و تاج سیاه و بلندی داشت و با رو تختی قرمز ساده و با آرامش چشم چرخواند و انگشتش را روی دیوار کرمی رنگ کشید و...

ولی من الآن من دقت کردم، تو یه مشکل دیگه هم به جز توصیف و علائم نگارشی داری عزیزم. من متوجه شدم تو نقش دستوری کلمات رو جا به جا استفاده می‌کنی.

قطعاً از اولی بهتره ولی یه ذره باید روی احساسات قاطی کردن بهش کار کنی. اون جوری دیگه عالی میشه.

وارد یکی از خانه‌های تاریک شد. به سختی می‌توانست ببیند، اما می‌توانست ترک‌های دیوار را ببیند. به فاصله‌ی گرداندن نگاهی، چشمش به تابلوی نقاشی‌ای افتاد که در خاک فرو نشسته بود. گویی می‌خواست بگوید این خانه فقط تاریک نیست، بی روح است و فاقد انرژی حیات. تاریکی و فقدان زندگی؛ نمی‌دانست کدام را علت و...

توصیف تو چیزی بین توصیف گل درشت و توصیف قطاریه. یعنی چندتا المان ظاهری مکان رو پشت سر هم ردیف کردی و توصیف رو غلفتی گذاشتی کف دست مخاطب. مخاطب نیاز داره موقع خوندن رمان احساس کنه تو اون فضاست نه این که فقط بشنوه و در نهایت هم یه تصور تار و ناواضح از مکان مذکور داشته باشه. مثلاً این چیزی که من...

نه. می‌دونی من قبل از خوندن رمانت خیلی دقیق نمی‌تونم بگم ولی بذار چند تا از آموزه‌های نقد رو در این زمینه در اختیارت بذارم.

خب راستش یه سری ایرادات داره. برای مشاوره‌ی ایرادات نگارشی تو مشاور جدا داری پس از اون می‌گذریم. حتی اگر جملاتت رو جدا شده از هم در نظر بگیریم مثالت دو تا ایراد داره. اولیش اینه که خیلی خشک توصیف می‌کنی (وقتی رمانت رو بخونم اینو مفصل بهت توضیح میدم) دومیش هم اینه که یه سری چیزهای خیلی مهم رو فقط...

خوب کاری کردی. مطمئن باش این جا هر کاری لازم بشه برای ارتقای رمانت انجام میدیم. 7np5_laie_100

چرا خیلی هم به سادگی قابل حله. اگه به این زودی قراره نا امید شی تیم مشاوره این جا چکاره‌ست پس؟

من حتماً رمانت رو می‌خونم چشم. ولی احساس می‌کنم اول باید بریم سراغ ایرادات نگارشیت. نفس مشاور علائم نگارشیته. جوابت رو داد؟

این بخش‌هایی که مشخص کردم توصیفاتت هستن. که همین طور که مشاهده می‌کنی خیلی زیادن و صادقانه بخوام بگم نیازی به همه‌شون نیست. می‌دونم می‌خوای واقع گرایی و باور پذیری داستانت رو با استفاده از توصیف بهتر کنی و این تلاشت قابل تقدیره، ولی توصیفات زیاد و قطاری راهش نیست عزبزم.

کیفم رو می‌ندازم روی کولم. بندش یه لحظه توی دستم می‌پیچه و بعد آروم جا می‌افته روی شونه‌م. هوای توی سالن امتحانات سنگین بود، بوی کاغذ و عرقِ تن دانش‌آموزایی که هنوز سر جلسن توی دماغم مونده. قدم‌هام کند و کش‌دارن، انگار پا‌هام تازه یاد گرفتن آزاد باشن. نفس عمیقی می‌کشم؛ یه نفس واقعی. از اون...

حالا با توجه با این بیا ببینیم تو پارت اولت چی گذشت.

سلام عزیزم. خب مشکلت چیه؟

اولاً، پارت اولت خیلی طولانی بود. باید بین ۴۰ تا ۶۰ خط موبایل باشه. پس ما ۶۰ خط اول رو پارت یک در نظر می‌گیریم.

منظورت سیر داستانه؟ خب به نظر من توصیفاتت بیشتر سیر داستانت رو کند کرده تا تند. ببین من نمی‌خوام گیجت کنم؛ بنابراین می‌خوام از بیخ برات مشکلاتت رو بازگو کنم تا بعد با هم دنبال راه حل بگردیم.

نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند اما مشاورین، پیمانکاران رمان، داستان و آثار مهم می باشند! * نویسنده عزیز لطفا با مشاور خود نهایت همکاری را داشته باشید. * در صورتی که با مشاور همکاری نکنید و مشاور گزارش دهد، رمان شما تا زمان ارتقا، قفل خواهد شد. درخواست کننده: @marym مشاور: @مینِرا

نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند اما مشاورین، پیمانکاران رمان، داستان و آثار مهم می باشند! * نویسنده عزیز لطفا با مشاور خود نهایت همکاری را داشته باشید. * در صورتی که با مشاور همکاری نکنید و مشاور گزارش دهد، رمان شما تا زمان ارتقا، قفل خواهد شد. درخواست کننده: @marym مشاور: @Blu moon

ممنون. چون موضوعات مشاوره‌ی شما مختلف بود در هر زمبنه یه گپ جدا زدیم. لطفاً با مشاورهاتون همکاری کنید.