نتایح جستجو

خیلیم عالی 8c6227_25l4t-icon12

نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند اما مشاورین، پیمانکاران رمان، داستان و آثار مهم می باشند! * نویسنده عزیز لطفا با مشاور خود نهایت همکاری را داشته باشید. * در صورتی که با مشاور همکاری نکنید و مشاور گزارش دهد، رمان شما تا زمان ارتقا، قفل خواهد شد. درخواست کننده: @HOORA8 مشاور: @دیـوا

درخواست تگ فرعی برای رمان سایه‌ی خونین سیاوش. https://forum.cafewriters.xyz/threads/39522/

پارت جدید گذاشته شد

همین طور با چشم‌های پر اشک بهش خیره شدم و گفتم: - تو رو خدا ویرا. اصلاً تو خدا رو قبول داری؟ به هر چی قبول داری قَسَمت میدم. بگو باهاش چی‌کار کردی! ویرا اخم کرد و یه قدم رفت عقب: - سیاوش آدم موقع التماس کردن به کسی پاهاش رو جلوش دراز نمی‌کنه. ساغر این دفعه واقعاً کلافه شد و بلند و با تشر اسم...

ولی وقتی برای بار دوم چشم‌هام رو از روی سقف برداشتم و تکیه‌ی سرم رو از دیوار گرفتم متوجه شدم یه سگ گنده‌ی پیت بول جلومه. سر این که یه سگ پیت بول جلوم ظاهر شده یه دور پرهام ریخت و سر این که نمی‌دونستم یهو از کجا سبز شد یه دور دیگه پر ریزون شدم. ویرا داشت رو به ساغر یه همچین جمله‌ای می‌گفت: -...

این آدم ضعیف‌ترین و بی‌دفاع‌ترین نسخه‌ی من رو از لحاظ جسمی و جن*سی و کلامی آزار داده بود و هرگز امکان نداشت بذارم یک بار دیگه ضعفم رو ببینه. حتی اگر اون قدر سرم رو می‌کوبید به دیوار که مغزم از هم بپاشه. نفس عمیقی کشیدم و سعی کردم برای یک لحظه هم که شده درد‌هام رو فراموش کنم. این جا، برای اولین...

مرسی عزیزم

دو پارت جدید آپلود شد

اون لحظه تنها اندیشه‌ی عمیقم این بود که بعد از مرگم جنازه‌م دست این بشر نمونه چون واقعاً نمی‌خواستم همچین عذابی بکشم. تو همین حال منتظر مرگم بودم که ساغر یه لگد به پهلوی ویرا زد و گفت: - نفهم احمق زدی ناقصش کردی! الآن جنازه‌ش رو قراره ببریم؟ با تشر ساغر، از روی من بلند شد و تازه اون لحظه نفسم...

طاعون عقاید این اسم جایگزین چطوره؟

مقدمه: درد با انسان زاده می‌شود. این رنج آن‌قدر با روح آدمی درآمیخته شده که بدون حس کردنش، گویی چیزی در وجود او تهی می‌شود. مثل دست یا پایی که جدا شده باشد. پس قطعاً تاریکی، که منشأ درد است و نیمی از جهان را تشکیل می‌دهد باید ریشه در جان انسان‌ها داشته باشد. مگر نه؟

بازم ببخشید بابت دیر کرد

این تکلیف جلسه‌ی دومه. فردا چند تا عنوان دیگه برای تمرین جلسه‌ی اول و یه خلاصه‌ی دیگه هم می‌نویسم

عشق احساسی است که علم پزشکی باید آن را بیماری تلقی کند. بیماری‌ای از جنس زخم روانی که مانند تمام بیماری‌های درمان ناپذیر دیگر مظهر ناامیدی و شکست است. اما شاید بتوان جور دیگری در مورد آن فکر کرد. هر چه باشد، ما می‌دانیم عشق تنها بیماری‌ای است که بیماران داوطلبانه به آن دچار می‌شوند. این میان...

سلام عزیزم. جواب سوالات: ۱. تا حالا دکوراسیون جای خاصی توجهتو جلب کرده؟ اگه اره کجا؟ آره. دکوراسیون مطب روانشناسم. دقیقاً مثل یه اتاق سنتی فرش و مبل داره و دکوری و... واردش که میشی به ذهنت هم خطور نمی‌کنه که ممکنه این جا مطب روانشناس باشه! ۲. طرفدار شعر نو هستی؟ راستش رو بخوای نه. از شعر نو...

حتماً

آها متوجه شدم

سلام اینم جواب سوالات بعد از کلی سختی و جنگیدن با رکود قلم: اگه می‌تونستی یه تم برا انجمن بسازی، چه رنگیش می‌کردی؟ آبی پر رنگ عجیب ترین اتفاقی که تو این مدتی که اینجا عضوی دیدی توی انجمن افتاده؟ این که یه کاربر علناً حرف‌های ضد زن می‌زد و هیچ کس کاریش نداشت منم که جوابش رو دادم پیامم رو پاک...

حتماً عزیزم. فقط ممکنه لینک اثرتون رو هم ضمیمه کنید؟