نتایح جستجو

  1. D

    شعر اشعار سهراب سپهری

    کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ کار ما شاید این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم
  2. D

    شعر اشعار سهراب سپهری

    زندگی فهم نفهمیدن‌ هاست آسمان نور خدا عشق سعادت با ماست در نبندیم به نور در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم زندگی رسم پذیرایی از تقدیر است
  3. D

    شعر اشعار سهراب سپهری

    زندگی رسم خویشاوندی است زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ پرسشی دارد اندازه ی عشق زندگی چیزی نیست که ل*ب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچد زندگی مجذور آیینه است زندگی گل به توان ابدیت زندگی ضرب زمین در ضربان دل ماست...
  4. D

    شعر اشعار سهراب سپهری

    خانه دوست کجاست؟ در فلق بود که پرسید سوار آسمان مکثی کرد رهگذر شاخه نوری که به ل*ب داشت به تاریکی شن ها بخشید و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت نرسیده به درخت کوچه باغی است که از خواب خدا سبز تر است و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است میروی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ سر به در می آرد پس به...
  5. D

    شعر اشعار سهراب سپهری

    هر کجا هستم باشم آسمان مال من است پنجره ، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است چه اهمیت دارد گاه اگر می رویند قارچ های غربت
  6. D

    شعر اشعار سهراب سپهری

    من نمی دانم که چرا می گویند : اسب حیوان نجیبی است کبوتر زیباست و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید واژه ها را باید شست
  7. D

    شعر اشعار سهراب سپهری

    آب را گل نکنیم در فرودست انگار کفتری می خورد آب یا که در بشه ای دور سیره ای پر می شوید یا در آبادی کوزه ای پر می گردد آب را گل نکنیم شاید این آب روان می رود پای سپیداری تا فرو شوید اندوه دلی
  8. D

    شعر اشعار سهراب سپهری

    زندگی یعنی: یک سار پرید. از چه دلتنگ شدی؟ دلخوشی ها کم نیست مثلا این خورشید
  9. D

    شعر اشعار سهراب سپهری

    من و تو دیر زمانی است که خوب می دانیم چشمه آرزو های من و تو جاری است ابرهای دلمان پربارند کوه های ذهن و اندیشه ما پا برجا دشت های دلمان سبز و پر از چلچله ها روز ما گرم و شب از قصه دیرین لبریز من و تو می دانیم زندگی در گذر است همچو آواز قناری در باغ من و تو می دانیم زندگی آوازی است که به جان ها...
  10. D

    شعر اشعار سهراب سپهری

    من از باز ترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم حرفی از جنس زمان نشنیدم هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد هیچ کس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت من به اندازه ی یک ابر دلم می گیرد
  11. D

    شعر اشعار سهراب سپهری

    من ندیدم دو صنوبر را با هم دشمن من ندیدم بیدی سایه اش را بفروشد به زمین رایگان می بخشد نارون شاخه ی خود را به کلاغ هر کجا برگی هست شور من می شکفد مثل یک گلدان می دهم گوش به موسیقی روییدن
  12. D

    شعر اشعار سهراب سپهری

    قشنگ یعنی چه؟ قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال و عشق تنها عشق ترا به گرمی یک سیب می کند مانوس و عشق تنها عشق مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد مرا رساند به امکان یک پرنده شدن
  13. D

    شعر اشعار سهراب سپهری

    دنگ دنگ ساعت گیج زمان در شب عمر می زند پی در پی زنگ زهر این فکر که این دم گذر است می شود نقش به دیوار رگ هستی من لحظه ها می گذرد آنچه بگذشت، نمی آید باز قصه ای هست که هرگز دیگر نتواند شد آغاز
  14. D

    شعر اشعار سهراب سپهری

    به سراغ من اگر می‌آیید پشت هیچستانم پشت هیچستان جایی است پشت هیچستان رگ‌های هوا پر قاصدهایی است که خبر می‌آرند، از گل وا شده دورترین بوته خاک آدم اینجا تنهاست و در این تنهایی، سایه نارونی تا ابدیت جاری است به سراغ من اگر می‌آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من
  15. D

    مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

    یاد تو کنم میان یادم باشی ل*ب بگشایم در این گشادم باشی گر شاد شوم ضمیر شادم باشی حیله طلبم تو اوستادم باشی مولانا
  16. D

    مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

    دگر شو شد که مو جانم بسوزد گریبان تا بدامانم بسوزد برای کفر زلفت ای پریرخ همی ترسم که ایمانم بسوزد بابا طاهر
  17. D

    شعر اشعار شهریار

    گرچه پیر است این تنم ، دل نوجوانی میکند در خیال خام خود هی نغمه خوانی میکند شرمی از پیری ندارد قلب بی پروای من زیر چشمی بی حیا کار نهانی میکند عاشقی ها میکند دل ، گرچه میداند که غم لحظه لحظه از برایش نوحه خوانی میکند هی بسازد نقشی ازروی نگاری هر دمی درخیالش زیر گوشش پرده خوانی میکند عقل...
  18. D

    شعر اشعار شهریار

    ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران وای به حال دگران
  19. D

    شعر اشعار شهریار

    پاشو ای مس*ت که دنیا همه دیوانه تست همه آفاق پر از نعره مستانه تست در دکان همه باده فروشان تخته است آن که باز است همیشه در میخانه تست دست مشاطه طبع تو بنازم که هنوز زیور زلف عروسان سخن شانه تست ای زیارتگه رندان قلندر برخیز توشه من همه در گوشه انبانه تست
  20. D

    شعر اشعار شهریار

    جانا سرى به دوشم ودستى به دل گذار آخرغمت به دوش دل وجان کشیده ام
عقب
بالا پایین