مقابل درب آگاهی ایستاده بودم؛ با قدمهایی نامطمئن سمت نگهبانی رفتم و به سربازی که در حال راهنمایی دادن به چند نفر دیگر بود، گفتم:
- سلام آقا، با سروان محتشم کار داشتم.
مرد که سرش کمی شلوغ بود، روی برگه چیزی نوشت و روی استیشن گذاشت؛ برگه را برداشتم؛ روی برگه نوشته شده بود:
- سالن A، طبقه دوم اتاق...