نتایح جستجو

  1. A

    اتمام یافته دلنوشته جام عشق را بنوش | زندگی کاربر انجمن کافه نویسندگان

    شده از درد نتوانی صبح کنی؟ شده از غم دلت خون ریزی کند؟ شده بیفتی ساعتی روی زمین دراز بکشی باز بلند شوی؟ شده باد قلبت بخوابد باز فوتش کنی؟ شده بریزی و بسازی؟ من همین حال را داشتم زلزله ای امدو ریخت سیلی امدو برد باز این من بودم که ساختمو شنا کردم میان باتلاق زندگی
  2. A

    اتمام یافته دلنوشته جام عشق را بنوش | زندگی کاربر انجمن کافه نویسندگان

    قصد دارم سفالگر شوم... سفالی بردارم و تسندیست را بسازم.. اما حتی نمی‌دانم چگونه؟ تو را ندیدم ولی حست کردم.. حسی که داشتم را تندیس کنم؟ عشق یعنی تندیسی از تو
  3. A

    مناسبت ❀ روزِ جهانی نویسنده بر تمام نویسندگان گرامی باد ❀

    قلم همه همیشه امیدوارم بدرخشه و با نوری که داره جهان نویسندگی رو درخشان کنه قلمتون پربار و پر از ماجراهای زیبا روزتون مبارک
  4. A

    اتمام یافته دلنوشته جام عشق را بنوش | زندگی کاربر انجمن کافه نویسندگان

    من مجهولی با هزاران علامت سوالم من پازلی با تکه های گم شدم من منی بدون جسم من منی گم شده در پیچ و خم های جنگل زندگی من همانم همان روح سرگردان در شهر رویا رویای شیرین اما چنان تلخ که شیرینی در ان مزه ای خاص دارد اگر همیشه شیرین باشد دل را می زند اما این زندگی پر پیچ و خم پر رمز و راز چنان عاشقم...
  5. A

    اتمام یافته دلنوشته جام عشق را بنوش | زندگی کاربر انجمن کافه نویسندگان

    بیا سفر کنیم به آن سوی خیال خود به این سوی کهکشان تا آن سوی کهکشان بیا سفر کنیم دور شویم از خاک و انسان دور شویم از باد و باران حتی هوا بیا سفر کنیم جایی که هوایی نباشد، آبی نباشد.. ادم نباشد تنهای تنها بدون نفس کشیدن بدون دیدن انسان بدون زندگی کردن بیا سفر کنیم تا شاید قدر هوایی که با ان نفس...
  6. A

    دیدی ندیدی!

    اره شهر ارواح خخخ
  7. A

    دیدی ندیدی!

    نه بابا اونجا کجاس من کیم تو کی ای؟ (یس) فراری سوارش شدی؟ خخخ فراری هم بلاخره مکانه
  8. A

    دیدی ندیدی!

    انقد دلم میخواد برم ببینمششششششش ولی حیف ندیدم البرز هاهاها تو جغرافیا دارم میخونمش
  9. A

    دیدی ندیدی!

    اسمشم نشنیدم چ برسه ک برممممممممممممممم ولی اهنگشو شنیدم ماه من اخ ماه من خخخخخ لای لالای لای لای خوزستان
  10. A

    دیدی ندیدی!

    اونجا کجاس عراق منظورته؟ ن نرفتم خخ لندن (من رفتم توبری اخه؟)
  11. A

    دیدی ندیدی!

    اقا من هیچ جا نرفتم خخخ ولی ایشالا مستقل شدم میرم جهانگردی ب خانوادم باشه تو شهرم ب دنیا میام تو شهرم میمیرم ولی سقف هدفای من بلنده خوزستان
  12. A

    دیدی ندیدی!

    اسمشم نشنیدم خرمشهر خخخ
  13. A

    دیدی ندیدی!

    بابا خخودت اونارو دیدی؟ اسمشون سخته لامصب رفسنجان
  14. A

    دیدی ندیدی!

    چی چی دروازه؟ شبیه قرانه/؟ ندیدما ولی جالبه اسمش دریای ابیو دیدی؟ این دیگ همه جا هست
  15. A

    اتمام یافته دلنوشته جام عشق را بنوش | زندگی کاربر انجمن کافه نویسندگان

    وقتی کسی را دوست داری برایش خوبی میکنی کنارش هستی یا حتی وقتی کسی را نمیشناسی به او خوبی میکنی گمان کن اصلا خوبی نکردی انتظار خوبی متقابل نداشته باش بی منت دوست داشته باش بدون انتظار متقابل تو فقط عاشق باش همین
  16. A

    دیدی ندیدی!

    نه رودخونه
  17. A

    اتمام یافته دلنوشته جام عشق را بنوش | زندگی کاربر انجمن کافه نویسندگان

    هق هق هایم را پشت قلبم مخفی می‌کنم و به چشمانم نمی‌آورم زمان تنهایی در آغوشت اشک می‌ریزم و زمین را از قطرات شور سیراب می‌کنم و تو در کمال مهربانی نوازش می‌کنی می‌گویی بخند خنده‌ات زیباتر است! بندگانت ذره‌ای مانند تو بودنت جهان بهشت بود انان می‌گویند اشک نریز نمی‌گویند اشک به تو نمی‌آید...
  18. A

    اتمام یافته دلنوشته جام عشق را بنوش | زندگی کاربر انجمن کافه نویسندگان

    ببین چگونه عاشقت شدم ببین چگونه عاشقم کردی مرا به خود وصل کن مرا در دریای خود غرق کن خواهشت میکنم بزرگ‌ترین آرزوی من وصل شدن به توست.. با تو نه غمی هست نه دردی نه بیماری ای تو هیچکدام را خلق نکردی تو انسان را خلق کردی انسان انها را خلق کرد در قلمروی تو جز عشق و محبت شادی و سلامتی چیزی نیست! مرا...
  19. A

    اتمام یافته دلنوشته جام عشق را بنوش | زندگی کاربر انجمن کافه نویسندگان

    گر دلی بشکستی همچو زمین لرزه باشو بلرز و ساختمان های دلت را ویران کن گر تو اشکی در آوردی همچو سیلاب شو.. با سیل دلت تمام بدی ها را غرق کن و ببر سپس خورشیدت را به جهان قلبت بتاپان و دلی که شکستی به دست آور ساختمان هایت را از نوع این بار با محبت بساز اشکی که در آوردی پاک کن و به جایش لبخند به کار...
  20. A

    همگانی [ حرف آخـر ]

    هر لحظه بودن ها با شما شیرین بود مثل عسلی که در دل چای می رقصد مثل نسیمی که با گرما و ارامش به اغوشت می اید مثل صبحی پر از هوای نم بعد از باارن پر از غروب های خورشید دلنشین و پر از سکوت شب های مهتابی.. امیدوارم از من یاد خوبی نزد شما بمونه! دوستون دارم 8 12 ابان اگ از انجمن رفتم احتمالا...
عقب
بالا پایین