نتایح جستجو

  1. هویار

    نظارت همراه رمان یاسکا | ناظر: دلارام

    سلام یک پارت دیگه هم بارگذاری شد خسته نباشید https://forum.cafewriters.xyz/threads/rman-yaska-mym-hvyar.38468/
  2. هویار

    خوب رمان یاسکا | میم.هویار

    قدم‌هایش را با طمانینه و احتیاط به داخل خانه گذاشت. چشم‌هایش همه جا را می‌کاوید. از آشپزخانه و هال گرفته تا پله‌‌ها و قسمتی از طبقه بالا؛ هنوز به روی همان مبل سابق نشسته بودم. با نزدیک‌تر شدنش بوی سیگار در کنار بوی عطر سردش بیشتر حس می‌شد. نگاهم را از قامتش به چهره‌اش دادم. بالاخره ل*ب گشود: -...
  3. هویار

    نظارت همراه رمان یاسکا | ناظر: دلارام

    سلام خسته نباشید وقت‌تون بخیر دو پارت بارگذاری شد
  4. هویار

    خوب رمان یاسکا | میم.هویار

    بی‌میل از آغو*ش پاشا جدا شده و به روی مبل خودم را پرت کردم. پاشا گویا قرار نبود دست از شگفت‌زده کردنم بردارد: - یه خبرایی از قابیل دارم؛ البته حدس میزنم کار قابیل باشه. از پشتی مبل فاصله گرفتم و موشکافانه خیره‌ی پاشا شدم: - چطور؟ پاشا درحالی که پاکت سیگارش را از تنها جیب بلوزش خارج می‌کرد پاسخ...
  5. هویار

    روزنامـه روزنامه شهریورماه 1404

    خسته نباشید بچه ها :)
  6. هویار

    اطلاعیه ثبت سفارشات خدمات سکه 💰

    درخواست تبلیغ اثر همزمان در تلگرام و اینستاگرام https://forum.cafewriters.xyz/threads/rman-yaska-mym-hvyar.38468/
  7. هویار

    نظارت همراه رمان یاسکا | ناظر: دلارام

    سلام خسته نباشید یک پارت آپلود شد https://forum.cafewriters.xyz/threads/38468/
  8. هویار

    خوب رمان یاسکا | میم.هویار

    *** غرق میان دود سیگار؛ یک صحنه‌ی دراماتیک دیگر از من؛ می‌شود آلبومی از روزگارم تهیه کرد و در فضای مجازی با عنوان عکس‌‌‌های دارک مخصوص نوجوانان احمق منتشر کرد. به یقین استقبال فوق‌العاده‌ای از آن می‌شد، مسخره‌ست. سیگار برگ را درون جاسیگاری خاموش کردم. چند سرفه‌ی پشت سر هم و چشمانم را بستم...
  9. هویار

    تولد تولد هناسکم:)

    مرسی عزیزدلم :)❤️ مرسی قشنگم :)❤️ ممنونم ازتون :) فدات شم قشنگم مرسی :)❤️ ممنونم عزیزدلم❤️ مرسی ازت :) مرسی خوشگلم :) مرسی فدات شم :) ممنونم :)❤️ مرسی سحر قشنگم عزیزدلمی تو فدات شم :)❤️ ممنونم ازتون :)❤️🌺 ممنونم :) مرسی عزیزم :)❤️ مرسی داداشی ممنون به یادم بودی :) عزیزی :)🌺
  10. هویار

    تولد تولد هناسکم:)

    مرسی عزیزدلم:) مرسی نازنین عزیزم :)❤️🌺
  11. هویار

    تولد تولد هناسکم:)

    مرسی جانم❤️ ممنونم ازت قشنگم :)
  12. هویار

    تولد تولد هناسکم:)

    مرسی قشنگم ازت :) این اواخر شرمنده‌ات شدم ولی میدونم تو همیشه کنارمی عشقم ممنونم بابت همه جی و تین تاپیک تولد قشنگ :) بمونی برام❤️ خیلی ممنونم :) مرسی عزیزدلم :) ❤️ خیلی متشکرم ازتون :)
  13. هویار

    در حال تایپ دلنوشته نوای اشک | میم.هویار

    آرشه را به روی زخم‌هایم می‌کشم تا صدای تو را بشنوم؛ تو که رفته‌ای، صدایت، آغوشت و نگاهت را نیز برده‌ای؛ فقط همین زخم تو مانده از تمام خاطرات شیرین و تلخی که در کنار هم و دور از هم تجربه کردیم؛ و همین آرشه فقط می‌تواند صدای تو را به گوش‌های ناشنوایم برساند. حنجره‌ام سوخته از داغ بغض رفتن تو،...
  14. هویار

    نظارت همراه رمان یاسکا | ناظر: دلارام

    درود وقت‌تون بخیر خسته نباشید یک پارت بارگذاری شد https://forum.cafewriters.xyz/threads/38468/
  15. هویار

    خوب رمان یاسکا | میم.هویار

    *** زمان حال با کرختی به دیوار پشت سرم تکیه دادم. هنوز صدای جیغ شادی گوشم را خراش می‌داد و قلبم گویی جایی برای تپیدن نداشت. چشمانم را محکم بستم تا مبادا اتفاقی که نباید بیفتد و بعد سال‌ها اشکی روی گونه‌ام روانه شود. تصویر تن سوخته‌ی شادی لحظه‌ای از یادم نمی‌رفت. کودک سه‌ساله‌ای که تا آخرین لحظه...
  16. هویار

    در حال تایپ دلنوشته نوای اشک | میم.هویار

    شاید روزی گریختم؛ که می‌داند شاید روزی از پنجره‌ها رو به آسمان پرواز کردم. چه بسا که شاید در آسمان هم به دیوار خوردم. اما که می‌داند شاید دیوار هم مرا بوسید و رها کرد. بگذار بروم؛ شاید غربت آزارم نداد؛ که می‌داند، شاید طلوع کردم از میان میله‌های زندان. آزادم بگذار و برو؛ که می‌داند شاید خودم،...
  17. هویار

    در حال تایپ دلنوشته نوای اشک | میم.هویار

    سقوط می‌کنم، میان واژه‌های تلخ ناگفته. غرق می‌شوم، میان تمام اشک‌های نریخته. تمام می‌شوم میان ناتمامی‌ها. و در آخر می‌میرم، میان تمام زندگی نکردن‌ها. کابوس می‌بینم، خودم را میان آیینه‌ها جا می‌گذارم. از خانه دور می‌شوم و به مقصد هم نمی‌رسم. چشم می‌بندم و باز می‌بینم؛ و هرچه می‌کنم انگار هیچ نمی‌کنم.
  18. هویار

    در حال تایپ دلنوشته نوای اشک | میم.هویار

    می‌دانی، سخت بود. دلم گرفت. دلم اشک خواست و نریخت. دلم قدم زدن خواست و راه نیامد. دلم نفس خواست و هوا نبود. دلم هرچه خواست نشد. دلم گرفته است. مثل ماه پشت ابری که در آرزوی تلالو نشسته، مثل برگی که میان افتادن و ماندن زرد شده، مثل روزهای نیامده‌ی شیرین تلخ، مثل آخرین واژه‌ای که از زبان مردگان...
  19. هویار

    صندلی داغ سری ۱۳۱ | Alirix

    سلام :) ۱. بهترین واژه‌ای که تو رو توصیف میکنه؟ ۲. اگه یه روز از خونه‌ و خونوادت فرار کردی فکر میکنی دلیلش چی میتونه باشه؟ ۳. تنها چیزی که فکر میکنی هرگز بهش نمیرسی؟ ۴. دوست داری کی درکت کنه بیشتر از همه؟ ۵. حس میکنی گاهی وقت‌ها عقده‌هایی که اگر داری، رو بقیه اعمال می‌کنی؟ ۶. بهترین روز سال...
عقب
بالا پایین