نتایح جستجو

  1. آناشید

    [دلتنگی]

    می گفت عشق مثل یک بیماری میمونه که تو هر آدمی یک جور بروز میکنه، یکی بدبین میشه، یکی مهربون میشه، یکی غمگین میشه، یه سری هم از ترس واگیردار بودن رها می کنن میرن! من تنها حسی که دارم دلتنگیه، ولی یه سوال مثل خوره افتاده تو سرم، اگه دیگه دلتنگ کسی نشم چی؟! | روزبه معین |
  2. آناشید

    محفل ادبی [ حرف دل ]

    چند هفته ای هیچکس ازش خبر نداشت، ناگهان ناپدید شده بود. خودت رو بذار جای من، یه روز از خواب بلند شی و بفهمی بچه ات غیب شده. می دونی من و اون هیچ وقت با هم مشکل نداشتیم. فکر می کردیم شبونه گذاشته رفته، حتی با خودمون گفتیم شاید مرده. اما بالاخره با یه شماره ناشناس به خونه زنگ زد، صداش عجیب و...
  3. آناشید

    دلنوشته [ احمد شاملو ]

    دوستش می‌دارم دوست اش می دارم چرا که می شناسمش به دوستی و یگانگی شهر همه بیگانگی و عداوت است هنگامی که دستان مهربانش را به دست می گیرم تنهایی غم انگیزش را در می یابم . اندوه اش غروبی دلگیر است در غربت...
  4. آناشید

    دلنوشته [ احمد شاملو ]

    زیباترین حرفت را بگو زیباترین حرفت را بگو شکنجه ی پنهان ِ سکوت ات را آشکاره کن و هراس مدار از آنکه بگویند ترانه یی بی هوده می خوانید . ــ چرا که ترانه ی ما ترانه ی بی هوده گی نیست چرا که عشق حرفی بی هوده نیست . حتی بگذار...
  5. آناشید

    دلنوشته [ احمد شاملو ]

    شب اعترافی طولانی ست شب اعترافی طولانی ست فریادی برای رهایی ست شب فریادی برای رهایی ست و فریادی برای بند . شب اعترافی طولانی ست . اگر نخستین شب ِ زندان است یا شام ِ واپسین ــ تا آفتاب ِ دیگر را...
  6. آناشید

    دلنوشته [ سید علی صالحی ]

    همگان به جست‌ و جوي خانه مي‌ گردند من کوچه‌ ي خلوتي را مي‌ خواهم بي‌ انتها براي رفتن بي‌ واژه براي سرودن و آسماني براي پرواز کردن عاشقانه اوج گرفتن رها شدن سيد علي صالحي
  7. آناشید

    دلنوشته [ سید علی صالحی ]

    اول يک جمله بگويم راستش گاهي از شدت علاقه به زندگي حتي سنگها را هم مي‌بوسم کلمه‌ها را کتاب‌ها را آدم‌ها را دارم ديوانه مي‌شوم از حلول از ميل حلول در هر چه هست در هر چه نيست در هر چه که هر چه چه و هي فکر مي‌کنم مخصوصا به تو فکر مي‌کنم آنقدر فکر مي‌کنم که يادم مي‌رود به چه فکر مي‌کنم به تو فکر...
  8. آناشید

    دلنوشته [ سید علی صالحی ]

    رفتــن هــم حــرف عجيبــي ‌اســت شبيــه اشتبــاه آمــدن گفــت بــر مــي گــردم و رفــت و همــه‌ پــل ‌هــاي پشــت ســرش را ويــران کــرد همــه مــي ‌دانستنــد ديگــر بــاز نمــي ‌گــردد امــا بــازگشــت بــي هيــچ پلــي در راه او مســير مخفــي يــادها را مــي ‌دانســت سيد علي صالحي
  9. آناشید

    دلنوشته [ سید علی صالحی ]

    از پشت اين پرده خيابان جور ديگري است درها پنجره ها درخت ها ديوارها و حتي قمري تنبل شهري همه مي دانند من سال‌هاست چشم به راه کسي سرم به کار کلمات خودم گرم است تو را به اسم آب تو را به روح روشن دريا به ديدنم بيا مقابلم بنشين بگذار آفتاب از کنار چشم‌هاي کهن‌سال من بگذرد من به يک نفر از فهم اعتماد...
  10. آناشید

    دلنوشته [ سید علی صالحی ]

    کم نيستند شادي‌ها حتي اگر بزرگ نباشند آنقدر دست نيافتني نيستند که تو عمري‌ست کز کرده‌اي گوشه جهان و بر آسمان چوب خط مي‌كشي به انتظار حبس ابد هم حتي ، پايان دارد پاياني بزرگ و طولاني چه آسان تماشاگر سبقت ثانيه‌هاييم و به عبورشان مي‌خنديم چه آسان لحظه‌ها را به کام هم تلخ مي‌کنيم و چه ارزان...
  11. آناشید

    دلنوشته [ علی قاضی نظام ]

    نشد كه نشد... راستش رو بخوايد... ،ما دهه شصتي ها ... به شما دهه هفتادي ها ... حسوديمون ميشه ... اما غرورمون اجازه نمي ده بازگو كنيم... به اين دايره ي بزرگ روابطتون... حسوديمون ميشه... به اينكه انقدر راحت ... احساستون رو بروز ميديد،... حسوديمون ميشه... به اينكه راحت سفر مجردي ميريد... به اينكه با...
  12. آناشید

    دلنوشته [ علی قاضی نظام ]

    عُرضه ى دوست داشتن اگر ندارید توانِ نگه داشتن اگر ندارید خراب نکنید احساسِ پاکِ آدمهایى که بعد از شما میخواهند واقعاً عاشقى کنند شما مى آیید وعده اى میدهید سرتان را مى اندازید و مى روید به ناکجا آدمِ بعد از شما اما باید جان بکَنَد تا ثابت کند مثلِ شما و امثالِ شما نیست عُرضه ى دوست داشتن اگر...
  13. آناشید

    دلنوشته [ علی قاضی نظام ]

    سرِ جنگ دارم هر سال با پاییز! با پاییزی که هوای ِ دلبرانه اش بد جور هوایی ام می کند هوایِ تو می افتد به دلم ... دم و بازدم ام حتی این روز ها فرق میکند! نفس های عمیقی میکشم و با " آه "، حجم ریه هایی که از نبودنت پر است را خالی میکنم! خدا کند، یاری اگر دارید، اگر هست! قسمت ِ تان باشد ؛ همین پاییز...
  14. آناشید

    [دلتنگی]

    شب ها که دلتنگت میشوم از این شانه به آن شانه فقط غَلت میزنم... مثلِ یک ماهىِ جدا شده از دریا باید ببینى جان دادنم را... علی قاضی نظام
  15. آناشید

    دلنوشته [ علی قاضی نظام ]

    يك نفر بيايد و تمام كردن را يادمان دهد! نقطه گذاشتن و سرِ خط رفتن را ما اسطوره هايى از نسلِ رابطه هاى بى سر و ته ايم كم و بيش همه ى ما، يك رابطه معلق را تجربه كرديم... نه دلِ كندن داشتيم، نه توانِ ماندن... نه دوستش داشتيم و نه طاقتِ با ديگرى ديدنش را به خودمان كه آمديم؛ ديديم شيرين...
  16. آناشید

    دلنوشته [ علی قاضی نظام ]

    كرم است ديگر... دستِ آدم نيست... گاهى مى افتد به جانِ موبايلش و تمامِ زير خاكى ها را مرور ميكند... پاک ميكند تمامِ پيغامهايى را كه لبخند تلخ به همراه مى آورد... پاک ميكند تمام شماره هايى كه بود و نبودشان ديگر مهم نيست... پاک ميكند تمام عكسهايى كه ديگر جايى بينشان ندارى... پاک مى... پاک...
  17. آناشید

    در حال تایپ پادکست نجوای کامیابی | نویسنده Aylar

    نیازی به خودنمایی نیست، احتیاجی نیست همیشه از صفر شروع کنی و بگویی: موفق شدم. مهم این هست که از جایی که هستی شروع کنی. از همین پله‌ای که هستی، برای موفقیت تلاش کن. در بعضی از مواقع شکست را قبول کنیم بهتر است، کمتر صدمه می‌بینیم. اما بعضی وقت‌ها باید جسور بود تا بتوانیم به پیروزی برسیم‌. باید...
  18. آناشید

    همگانی 🌸[خُــــدایــا شُـــکــــــرِت]🌸

    خدایا شکرت بابت افرینش این دنیای فوق العاده ات ? خداشکرت بابت زیبایی های دنیا? خدایاشکرت بابت نعمات بیشمارت ? خدایاشکرت بابت فراونی این دنیا? خدایاشکرت بابت بخشنده بودنت? خدایاشکرت بابت ارامش که بهم میدهی ? خدایاشکرت بابت اینکه راهنماییم میکنی? خدایاشکرت بابت ورودی هام ? خدایاشکرت بابت اگاهیام...
  19. آناشید

    همگانی 🌸[خُــــدایــا شُـــکــــــرِت]🌸

    ?خدایا هزار مرتبه شکـــــــــــرت که به من جسمی سالم، دادی... ?خدایا بخاطر تک تک سلول های بدنم شکـــــــــــرت... ?خدایا بخاطر قلب سالمم شکــــــــرت... ?خدایا بخاطر کلیه های سالمم شکرت.... ?خدایا بخاطر تک تک سرخرگ های بدنم شکــــــــــرت... ?خدایا بخاطر تک تک مویرگ های بدنم...
عقب
بالا پایین