یکی از فانتزیای دیگهم اینه که یکی که خیلی دوسش دارم بیاد خونهمون من و اون تنها کلیم خوراکی بیاره با خودش خوراکی بخوریم و با هم از هر دری حرف بزنیم : ) (مگه حتما باید پسر باشه؟ اونم تنهااا. منحرفا??)
یکم ترسناکه که هیشکی نباشه
همه جا رو میگشتم بعدشم میرفتم طرفای رشت و گیلان تو یه روستا(البته جایی که حیوان نباشه چون میترسم??) یه خونه گلی پیدا میکنم با نرده و در و پنجرههای آبی تا همیشه اونجا زندگی میکنم=)