نتایح جستجو

  1. Gemma

    اطلاعیه منتقدان برتر هر ماه را بشناسید! | انجمن کافه نویسندگان

    منتقد رمان برتر ماه مهر با افتخار اعلام می‌کنیم که عنوان منتقد رمان برتر مهر ماه به @مینِرا عزیز تعلق می‌گیرد. نقد دقیق، تحلیلی و منصفانه‌ی او بر رمان خیابان چهاردهم، نه‌تنها از نظر جزئی‌نگری و ساختار نقد در سطح بالایی قرار داشت، بلکه با ارائه‌ی توصیه‌های سازنده و فنی، به‌خوبی هدف اصلی نقد...
  2. Gemma

    نقد و بررسی نقد دلنوشته‌ی محاق | منتقد: Gemma

    آهاااا فهمیدم قشنگم🌹 خب پس کاملاً مشخصه که این اثر با عشق و دقت و کلی فکر ساخته شده و هر کلمه‌ش خودش داستان داره. واقعاً تحسین‌برانگیزه که این همه زحمت کشیدی و به سبک بلاغی خاصت پایبند بودی. فقط می‌خواستم برام روشن باشه و الان کامل روشن شد. حتماً می‌دونی که من هر چیزی که نوشتی دوست داشتم و...
  3. Gemma

    در حال ویرایش رمان گورستان پیوندها (جلد دوم دلیما) | Gemma

    پرستار مکثی می‌کند، به دکتر نگاه می‌کند و چیزی به او می‌گوید. دکتر کوتاه سری تکان می‌دهد و جوابی می‌دهد. پرستار رو به من برمی‌گردد و ترجمه می‌کند: - یکی از دلایلش می‌تونه این باشه که استرس و افسردگی شدیدی داشتین. شاید هم... به اون دارویی که گفتین مربوط باشه. ما باید با همسرتون تماس بگیریم و ازش...
  4. Gemma

    در حال ویرایش رمان گورستان پیوندها (جلد دوم دلیما) | Gemma

    آهی عمیق از سینه‌ام بیرون می‌دهم، مثل سنگی که از قفسه‌ی سینه‌ام رها می‌شود. صدایم آرام اما خسته است: - بله. پرستار مکثی می‌کند و جمله‌ی بعدی‌اش را با احتیاط ادا می‌کند: - شما افسردگی شدید دارین... و به اسکیزوفرنی مبتلا هستین؟ از نگاهش خوشم نمی‌آید. نگاهش مثل نور چراغ قوه‌ای است که می‌خواهد از...
  5. Gemma

    در حال ویرایش رمان گورستان پیوندها (جلد دوم دلیما) | Gemma

    برای لحظه‌ای مردد می‌مانم. زبانم می‌خواهد حقیقت را لو بدهد، به همان قرص‌های لعنتی آبی اشاره کند. آرام می‌گویم: - یه داروی آ... . اما همان لحظه مغزم مثل برق می‌جهد. نه... اشتباه است. من قبل از خونریزی حتی آن قرص‌ها را نخورده بودم. وقتی هم خون از بدنم مثل رودخانه جاری می‌شد، سه تا از همان قرص‌های...
  6. Gemma

    در حال ویرایش رمان گورستان پیوندها (جلد دوم دلیما) | Gemma

    کلمه در گوشم طنین می‌اندازد؛ همسر. و مثل خنجری کند درونم می‌چرخد. از این واژه متنفرم. از خودش و از تمام بار سنگینی که با آن به جانم دوخته شده است. پرستار لحظه‌ای مکث می‌کند، بعد با دست به دکتر اشاره می‌کند. - لطفاً به سوالات دکتر فیودوروف با دقت جواب بدید، باشه؟ چشم‌هایم روی روپوش سفید و نگاه...
  7. Gemma

    در حال ویرایش رمان گورستان پیوندها (جلد دوم دلیما) | Gemma

    میله‌ی سرم را محکم‌تر می‌گیرم و آرام وارد سالن اصلی می‌شوم و ناگهان گوشه‌ی چشمم حرکت می‌بیند؛ یک پرستار زن با لباس سفید، ماسک صورتی و موهای بلوند درست روبرویم ظاهر می‌شود. چشم‌هایم با تعجب به او می‌افتد و او بی‌درنگ به سمت من می‌آید. با لهجه‌ی روسی و سرعت زیاد شروع به صحبت می‌کند، کلماتی که...
عقب
بالا پایین