نتایح جستجو

چشم قبلیارو ویرایش دادم پارت جدید گذاشتم اطلاع میدم عزیزم

عزیزم یه سوال رمانمو از اول دارم می‌خونم اشکالات زیادی دارم، میخوام ویرایش بدم. می‌تونم به ادبی تبدیل کنم؟

سلام خسته نباشید ● توصیف فضا و حس‌ها خیلی دقیق و شاعرانه کار کردی. ترجمه‌ی بوها، نگاه‌ها، مکث‌ها، اینا رو واقعاً خوب درآوردی. ریتم ترجمه هم ثابته، نه شتاب‌زده‌ست نه کند. فقط بعضی جاها افعال پشت‌سر هم میان و جمله طولانی می‌شه، یه‌کم نفس می‌گیره از خواننده. ● در کل ترجمه‌ی مفهومی درسته، احساسی...

سلام خسته نباشید نویسنده‌ی عزیز، رمانت خیلی جذاب و پرکشش بود. حس و حال خاصی داشت. قلمت توی رمان خیلی قوی و دل‌نشین بود. موفق باشی ✨️

به نام خدا نام رمان: جناح آخر نویسنده: نگین اربابی شروع نظارت: 10/5/25 وضعیت: لینک رمان: موضوع 'رمان جناح آخر| نگین اربابی' https://forum.cafewriters.xyz/threads/42098/

به نام خدا نام رمان: قرار عروسی نویسنده: شروع نظارت: وضعیت: لینک رمان: موضوع 'رمان قرار عروسی| مترجمین انجمن' https://forum.cafewriters.xyz/threads/41071/

سلام وقت بخیر دومین باره که این داستانکو می‌خونم خیلی عالیه ●عنوان: «نبرد آتش و یخ» عنوانیه که به‌خوبی دوگانگی اصلی داستان رو نشون می‌ده: عقل (یخ) در برابر احساس (آتش). هم ساده‌ست، هم به‌خاطر همین تضاد، به یاد موندنی می‌شه. ●شروع داستان: شروع فلسفی با واژه‌ی «ذهن» خیلی هوشمندانه‌ست و از همون...

ممنون عزیزم پارت گذاشتم حتما اطلاع میدم 🌷

گلم هستم ولی پارت جدید نذاشتم می‌خوام تموم کنم رمانمو بعد بزارم اگه میشه قفل نکنید

سن۲۳ وزن۵۵ قد۱۶۳ @malihe

سلام به همگی خسته نباشید. "بابت تحلیل دیرم معذرت می‌خوام." باربارا دختریه که از بچگی تو یه خونواده‌ی فقیر و محدود بزرگ شده. پدرش تنها تکیه‌گاه عاطفیشه؛ مردی زحمت‌کش که تو راه‌آهن کار می‌کنه. اما با مرگ پدر، دنیاش زیر و رو می‌شه و یه زندگی تلخ و پررنج براش شروع می‌شه. بعد از اون، مجبور می‌شن...

سلام خسته نباشید نویسنده‌ی عزیز، رمانت واقعاً بی‌نظیر و فوق‌العاده است. قلمت درخشان و جذابه. موفق باشی! 🌷

سن: 19 قد: 161 وزن: 50

به نام خدا نام رمان: اَلَسْت نویسنده: دلارام منش شروع نظارت: وضعیت: لینک رمان: موضوع 'رمان الست | دلارام منش' https://forum.cafewriters.xyz/threads/42352/ لینک نظارت:

به نام خدا نام رمان: تَنافُر نویسنده: مینا مرادی شروع نظارت: وضعیت: لینک رمان:موضوع 'رمان تنافُر | مینا مرادی' https://forum.cafewriters.xyz/threads/39755/ لینک نظارت:

انجام شد

درود و خسته نباشید 🌿 نویسنده‌ی عزیز به‌خوبی نشون دادی که توانایی خلق صحنه‌های پرتنش و تأثیرگذار رو داری. روایت، تصویرپردازی قوی و فضاسازی دقیقی داشتی که کاملاً مخاطب رو درگیر می‌کرد. تنها نکته‌ای که می‌تونه اثر رو حرفه‌ای‌تر کنه، دقت بیشتر در استفاده از علائم نگارشی‌ه. پارت#6 خیلی کم بود فک کنم...

سلام تا صفحه‌۴۲خوندم تموم شد

یچی میتونم بپرسم چیزی متوجه نشدم🥺 میشه یکی توضیح بده اینکه کتابو خوندم بعد اون چیکار کنم

درود نویسنده‌ی عزیزم داستانت خیلی زنده و واقعیه، شخصیت حنانه قابل همذات‌پنداریه و خواننده با احساساتش همراه می‌شه. صحنه‌ها پر از هیجان و تنوع هستن و سبک محاوره‌ای داستان باعث می‌شه صمیمیت با مخاطب ایجاد بشه. تو تونستی حس اضطراب، شادی و غم رو خیلی خوب منتقل کنی و همین باعث جذابیت داستانت شده...