درود نویسندهی عزیز، خسته نباشی!
اول از همه، عنوانت واقعاً خواننده رو جذب میکنه. "نبرد آتش و یخ" یه تضاد و تقابل بین دو عنصر قدرتمنده.
قلمت فوقالعاده بود و من واقعاً لذت بردم، مخصوصاً از عنوانت که معنای فوقالعادهای داره. امیدوارم این داستان به موفقیتهای بیشتری برسه!
درود، نویسندهی عزیز! خسته نباشید.
دو روزه که درگیر رمان شما هستم و واقعاً از آن لذت بردم. قلم شما بینظیره، خلاصه و عنوان نیز واقعاً زیبا و دلنشین بود و به خوبی توجه خواننده رو جلب میکنه.
قلمت حرف نداره، موفق باشی.🌹
عزیزم دقیق نمی دونم ولی فک کنم ۱۰پارت اینا گذاشته بودم ناظرم رفت منم سختم میشد نمیدونستم به کی باید بگم خیلی منتظر موندم دیدم خبری ازش نیست پارت گذاری کردم بعد چن وقت شما رو جایگزین کردن
صحرا:
دستم را چنان محکم گرفته بود که گویی بیم آن داشت از میان انگشتانش سر بخورم و گم شوم.
انگار که پرندهای بیپناه در مشت داشت.
وقتی وارد سالن شدیم. ولگا بر روی کاناپه لم داده بود، بیتفاوت و ل*بهایی که هنوز از غرور لبخند میزدند؛ به گوشی نگاه میکرد.
از صدرا و سودابه خبری نبود.
کبیر بیکلام،...