نتایح جستجو

  1. (SINA)

    مشاوره مشاوره‌ی ساختار و نظارت رمان

    خواهش می‌کنم 🌸 نه نیازی نیست همیشه در ارتباط باشید، اگه مورد یا سوال جدیدی داشتید کافیه درخواست مشاوره بدید تا رسیدگی کنیم. رمانتون فعلا مورد تاییده و نیازی به تغییر نداره. موفق باشید 🌹
  2. (SINA)

    نقد کاربر رمان کوتاه کوه بی‌فروغ | سینا صیقلی

    درود و وقت بخیر خیلی ممنون از این نگاه عمیق و دلگرم‌کننده 🌿 حرف‌هاتون حس واقعی کار رو لم*س کرد. خوشحالم که تونستم اون تراژدی رو براتون زنده کنم. براتون بهترین‌ها رو آرزو می‌کنم 🙏
  3. (SINA)

    مشاوره مشاوره‌ی ساختار و نظارت رمان

    درود 🌸 اول از همه بگم قلمتون واقعاً قشنگه و نشون میده ذوق و انرژی زیادی برای نوشتن دارین. شروع رمانتون فضای احساسی و ملموسی داره و تونستین با رابطه‌ی درسا و مادرش، مخاطب رو سریع وارد دنیای درونی شخصیتتون کنین. دیالوگ‌هاتون طبیعی‌ان و این یه نقطه قوت بزرگه، چون نشون میده توی نوشتن گفت‌وگوها، حس...
  4. (SINA)

    نقد کاربر رمان کوتاه کوه بی‌فروغ | سینا صیقلی

    مرسی t-icon12 خوشحالم که خوندین و خوشتون اومد. نظرتون برام خیلی ارزشمنده 🌹 ان‌شاءالله در اوج همدیگه رو ببینیم درود دوست خوبم خوشحالم که داستان رو پسندیدی. نظرت باعث دلگرمیه و سپاس از نگاه زیبات ✨ برات آرزوی موفقیت دارم. سلام و ممنون از نگاه دقیق و پرمهرتون 🌹 خوشحالم که داستان رو خوندین و نقد...
  5. (SINA)

    دنباله دار اگه یخچال زبون داشت، درباره‌ت چی می‌گفت؟

    اینقدر دستت رو بردی داخل من خفه شدم Watermelon-2-35-
  6. (SINA)

    مشاوره مشاوره‌ی ساختار و نظارت رمان

    درود امیدوارم همکاری پرباری کنار هم داشته باشیم. خوش اومدین -118-"{} حالا بفرمایین دقیقا در کدوم بخش ساختار و نظارت رمان نیاز به مشاوره دارین؟
  7. (SINA)

    نقد کاربر رمان کوتاه کوه بی‌فروغ | سینا صیقلی

    نام رمان: کوه بی‌فروغ نویسنده: @(SINA) سینا صیقلی ژانر: تراژدی، تاریخی ناظر: @Azaliya خلاصه: در واپسین روزهای شکوه ساسانیان، آن‌گاه که تیغ‌ها فرسوده و قلب‌ها خسته‌اند؛ صدای سمِ اسبان عرب طنین سقوط یک امپراطوری را با خود می‌آورد. او همیشه به آتش ایمان داشت؛ به روشنایی، به فروغ، به ایران، اما...
  8. (SINA)

    مشاعره | مشاعره با رنگ‌ها |

    یاقوتی
  9. (SINA)

    شعر اشعار کارلوس دروموند د آندراده | شاعر برزیلی

    حالا چی ژوزه؟ مهمونی تموم شده چراغا خاموش ان ملت رفتن شب، سرد شده حالا چی ژوزه؟ حالا چی هی تو؟ تو که بی‌نامی و بقیه رو دست می‌اندازی تو که شعر می‌نویسی عاشق می‌شی شکوه می‌کنی حالا چی ژوزه؟ زن نداری حرفی نداری عشقی نداری شب سرد شده و همه‌چی تموم شده و همه‌چی غیب شده و همه‌چی خراب شده حالا چی...
  10. (SINA)

    شعر اشعار کارلوس دروموند د آندراده | شاعر برزیلی

    جهان بزرگ است و جا می‌شود در این پنجره‌ی رو به دریا دریا بزرگ است و جا می‌شود در بستر و بر تختِ عاشقی عشق بزرگ است و جا می‌شود در فضای موجز بوسه‌ای
  11. (SINA)

    شعر اشعار کارلوس دروموند د آندراده | شاعر برزیلی

    فعل هستن هستی چگونه می رود وقتی به بار می نشیند ؟ زندگانیم ما و در اطراف خویش پرسان پرسان که هستی چیست؟ آیا داشتن یک بدن است ، یا یک نام و یک نشان ؟ من این سه را دارم . پس هستم ؟ آیا تغییر می کنم وقتی که آهنگ رشد می گیرم ؟ آیا از سبک و نام ونشان دیگری بهره مندم ؟ نکند وقتی مردم تنها شروع به هستی...
  12. (SINA)

    شعر اشعار کارلوس دروموند د آندراده | شاعر برزیلی

    کارلوس، آرام بگیر عشق همین است که می‌بینی: امروز بوسه، فردا بی‌بوسه پس فردا، یکشنبه است و هیچ کس نمی‌داند حکایت دوشنبه چیست. نه جان سختی ثمری دارد، نه خودک*شی. اما خود را نکُش، خود را نکُش. تمام و کمال، خود را نگهدار برای عروسی گیرم کسی نداند آیا و کی خواهد بود.پسرم کارلوس عشقِ در تاریکی، نه،...
  13. (SINA)

    شعر اشعار کارلوس دروموند د آندراده | شاعر برزیلی

    می‌رسد روزگاری که دیگر نگویی: ای خدای من! روزگار خلوص محض. روزگاری که دیگر نگویی: عشق من. چرا که عشق، بی‌ثمر شده است. و چشم‌ها نمی‌گریند. و دست‌ها تنها کاری پلید می‌کنند. و دل پژمرده‌ست. زن‌ها بیهوده بر در می‌کوبند، تو در را باز نمی‌کنی. به انزوا در خویش نشسته‌ای و شعله‌ها فرو مرده‌اند. ولی...
  14. (SINA)

    شعر اشعار کارلوس دروموند د آندراده | شاعر برزیلی

    حالا چی خوزه؟ مهمونی تموم شده چراغا خاموش شده ملت رفتن شب سردیه حالا چی خوزه؟ حالا چی می‌گی؟ تو که نه اسم وُ رسمی داری تو که ملت رو دست میندازی تو که شعر می‌نویسی عاشق می‌شی، اعتراض می‌کنی حالا چی خوزه؟ نه زن داری نه بلدی حرف بزنی محبت هم که نداری نه می‌تونی بنوشی نه می‌تونی بِکِشی نه حتی...
  15. (SINA)

    شعر اشعار کارلوس دروموند د آندراده | شاعر برزیلی

    باز نکن آن درِ بسته را. شاید چیزی بیابی که نه در پی‌اش بودی نه در انتظارش. در تاریکی شاید پای‌ات بخورد به دو عاشقِ دست‌پاچه که دارند سرِ پا عشق‌بازیِ می‌کنند و آن شمعِ توی دست‌ات پِرپِرزنان شاید چهره‌ی نشمه‌ی جوان‌ات را نشان‌ات دهد شاید چهره‌ی شوهرِ حسودت را. حواس‌ات نباشد آن درِ بسته شاید به...
  16. (SINA)

    شعر اشعار کارلوس دروموند د آندراده | شاعر برزیلی

    باز نکن آن درِ بسته را. شاید چیزی بیابی که نه در پی‌اش بودی نه در انتظارش. در تاریکی شاید پای‌ات بخورد به دو عاشقِ دست‌پاچه که دارند سرِ پا عشق‌بازیِ می‌کنند و آن شمعِ توی دست‌ات پِرپِرزنان شاید چهره‌ی نشمه‌ی جوان‌ات را نشان‌ات دهد شاید چهره‌ی شوهرِ حسودت را. حواس‌ات نباشد آن درِ بسته شاید به...
  17. (SINA)

    شعر اشعار کارلوس دروموند د آندراده | شاعر برزیلی

    تمام شده است؟ این جاودانگی های خیلی کوچک به دست ساعت های مچی بلیعده شده و بازتاب آن در تودرتوهای ذهن نه ! هیچ کس نمرده است ! هیچ کس بدبخت نیست ! دست،دست تو،دست هایمانچروکیده هنوز گرمای همان زمان را دارند وقتی ما زنده بودیم. زنده بودیم ما؟ حالا ما از همیشه زنده تریم. دروغ ، که آدمی تنها خواهد...
  18. (SINA)

    شعر اشعار کارلوس دروموند د آندراده | شاعر برزیلی

    برایت، عطر باغ وُ میوه‌های جنگلی را، عشق‌بازیِ آستانه‌ی در، شنبه‌های لبریز از عشق یکشنبه‌های آفتابی دوشنبه‌های خوش‌خُلق را آرزو میکنم. برایت، یک فیلم با خاطرات مشترک نوشیدن ** با دوستانت و یک نفر که تو را بسیار دوست دارد آرزو می‌کنم. شنیدن واژه‌های مهربان دیدن زندگیِ درحال عبور رویت شبی با...
  19. (SINA)

    اطلاعیه [درخواست] نشر آثار نویسندگان در صفحه اصلی سایت

    درود درخواست نشر دارم https://forum.cafewriters.xyz/threads/40787/
عقب
بالا پایین