نتایح جستجو

بسم‌تعالی نویسنده عزیز از شما بابت انتقاد‌پذیری و احترام به نظرات دنبال‌کنندگان رمانتون سپاس‌گزاریم. خواهش‌مندیم پس از ایجاد تاپیک نقد کاربران مروری بر قوانین ساب نقد کاربران داشته باشید؛ قوانین ساب نقد کاربران همچنین در صورت بروز هرگونه پرسش یا سوالی می‌توانید در تاپیک زیر مطرح کنید؛ تاپیک...

با عرض پوزش از تاخیر پیش آمده منتقد جدید شما: @مینِرا مهلت نقد: ۹ روز از صبر و شکیبایی شما متشکریم مدیریت نقد

بیتا نهایتاً هم رویش نشد «نه» بگوید و دوباره نشست؛ حین ناهار، سعی کرد با دنیا ارتباط بگیرد. که کاش سعی نمی‌کرد، چون می‌دانستم چه‌قدر تلاش بی‌فایده‌ای است. تنها عضو خانواده‌ی من که دنیا قبلاً او را دیده بود، عمویم بود. آن موقع‌ها خیلی کوچک بود و وقتی عمو سعی کرده بود لپش را بکشد، دستش را گاز...

دنیا و فرزاد همچنان داشتند یکدیگر را هدف قرار می‌دادند. - نچ‌نچ! ادب کجا رفته؟ واسه اون ماهورخان اون‌جوری زبون می‌ریزی، به ما که می‌رسه زبون‌درازی می‌کنی! دنیا از سر حرص و شیطنت، واقعاً زبان درازی کرد که سریع بهش هشدار دادم: - دنیا! لپ‌هاش سریع گل انداختند و خجالت‌زده به پایین نگاه کرد. - خودش...

سلام خدمت شما نویسنده‌ی عزیز. منتقد شما: @حسین یحیائی مهلت اتمام نقد: ۹ روز تاپیک رمان شما تا اتمام نقد قفل خواهد ماند. از اعتماد و شکیبایی شما متشکریم. @Gemma مدیریت تالار نقد

بسم‌تعالی نویسنده عزیز از شما بابت انتقاد‌پذیری و احترام به نظرات دنبال‌کنندگان رمانتون سپاس‌گزاریم. خواهش‌مندیم پس از ایجاد تاپیک نقد کاربران مروری بر قوانین ساب نقد کاربران داشته باشید؛ قوانین ساب نقد کاربران همچنین در صورت بروز هرگونه پرسش یا سوالی می‌توانید در تاپیک زیر مطرح کنید؛ تاپیک...

نام اثر: پادزهر مهلک نویسنده: دال.سین ژانر: روان‌شناختی، عاشقانه خلاصه: او روزی دخترکی بود با چشمانی بی‌گناه. او روزی مردی بود که قول داد همیشه بماند، قولی که از او بُتی برای پرستش دخترک ساخت؛ اما آن‌گاه که گذشته‌ی خونین پرسه‌زنان بازمی‌گردد، قول‌ها شکسته می‌شوند. هیولایی زاده می‌شود از دل...

سلام خدمت شما دل‌نویس عزیز. منتقد شما: @حسین یحیائی به زودی در تاپیک نقد خود تگ خواهید شد. از اعتماد شما متشکریم. مدیریت تالار نقد

درود داوطلب گرامی گپی جهت تست و آموزش با شما ایجاد شد.

بسم‌تعالی نویسنده عزیز از شما بابت انتقاد‌پذیری و احترام به نظرات دنبال‌کنندگان دل‌نوشته‌تون سپاس‌گزاریم. خواهش‌مندیم پس از ایجاد تاپیک نقد کاربران مروری بر قوانین ساب نقد کاربران داشته باشید؛ قوانین ساب نقد کاربران همچنین در صورت بروز هرگونه پرسش یا سوالی می‌توانید در تاپیک زیر مطرح کنید؛...

سلام دو پارت جدید گذاشتم😇

جعبه را که بالاخره از او پس گرفته بود، به دست من داد و حق به جانب نگاهش کرد. - اول خودت یاد بگیر دست درازی نکنی به کادوی بقیه! بیتا که حسابی ساکت بود و خارج از صحنه مانده بود، گلویی صاف کرد و گفت: - ماهور بازش کن ببینیم چیه. روکش بنفش جعبه را با احتیاط کنار زدم. همین که چشمم به محتوایش افتاد،...

همان لحظه دوباره زنگ در خورد. بیتا که به در نزدیک‌تر بود، خودش در را گشود. به خیال این که پیک است، راحت به صندلی تکیه داده بودم؛ اما وقتی صدای آشنایی را شنیدم، دوباره صاف نشستم و حتی سریع بلند شدم! صدای مردد دنیا بود که پرسیده بود: - تو کی هستی؟ ماهور کو؟ بیتا مبهوت از جلوی در کنار رفت. دنیا با...

پیگیری خواهد شد ممنون از صبر و شکیبایی شما مدیریت نقد

درود داوطلب گرامی گپی جهت تست و آموزش با شما ایجاد شد.

درود ممنونم💫

🌟 معرفی تیم نقد انجمن کافه نویسندگان 🌟 با سلام و احترام مفتخریم که تیم نقد کافه نویسندگان را به شما معرفی کنیم. از این پس، دو تیم حرفه‌ای آماده‌ هستند تا آثار شما اعضای عزیز را با دقت نقد و بررسی کنند. مدیریت تالار نقد: @دالسین اعضای تیم نقد رمان و داستان: @مینِرا @GRIMQUILL @Zeynabgol...

@سارا مرتضوی نویسنده عزیز از نقد رمانتون راضی بودین؟

وقت بخیر دو پارت جدید گذاشتم

به دفتر خودش بازنگشت. ماند کنار من، که کمی به‌ هم‌ ریخته بودم از چیز‌های جدیدی که فهمیده بودیم. ناهار سفارش داد و بقیه‌ی کارهایش را همان‌جا، با لپ‌تاپ من انجام داد. من هم مشغول بررسی کارهای بقیه‌ی موکل‌هایم شدم، اما ذهنم حسابی درگیر بود و اخمی نسبتاً عمیق روی پیشانیم نشسته‌ بود. همچنان با سر‌درد...