***
فصل اول: صحنهی بازی
یک ماه بعد
وقتی میگویم زندگی یک صحنهی بازیست، این جمله را چاپشده در کتابی فیلسوفمآب یا از زبان شاعری خسته نشنیدهام. درواقع من... به معنای حقیقیاش باور دارم.
زندگی، تئاتریست با نقشهای از پیش نوشته، صحنههایی تمرینشده و بازیگرانی که چنان در نقش خود فرو...
درود نویسندهی عزیز
به اثر شما تگ «حرفهای» تعلق گرفت
نقاط قوت:
پیرنگ منسجم و جذاب
کشمکش درونی قوی شخصیت اصلی
توصیفهای تصویری و سینمایی
تعلیق مؤثر و هیجانانگیز
شروع قوی و ریتم مناسب روایت
تعادل بین مونولوگ و دیالوگ
ایدههای نسبتاً تازه و جزئیات خلاقانه
حفظ تم فانتزی و پیام سمبولیک
نقاط ضعف...
✧◆✧◆✧
درود برشما نویسنده عزیز
با درخواست شما موافقت شد!
ناظر ارشد تعیین شده برای شما: @GRIMQUILL
با شما نویسندهی عزیز گفتگویی گروهی ایجاد میشود. لطفاً در آن گفتگو مشخصات الزامی رمان، شامل [عنوان، ژانرها، خلاصه، مقدمه، پیرنگ و همچنین سه پارت اول] را برای ما ارسال کنید.
با تشکر از همراهی شما...
✧◆✧◆✧
درود برشما نویسنده عزیز
با درخواست شما موافقت شد!
ناظر ارشد تعیین شده برای شما: @مَه نویس؛
لطفاً با ناظر مربوطه و بنده گفتگویی گروهی ایجاد کنید و مشخصات الزامی رمان، شامل [عنوان، ژانرها، خلاصه، مقدمه، پیرنگ و همچنین سه پارت اول] را برای ما ارسال کنید.
با تشکر از همراهی شما!
حداکثر زمان...
✧◆✧◆✧
درود برشما نویسنده عزیز
با درخواست شما موافقت شد!
ناظر ارشد تعیین شده برای شما: @Tiam.R
لطفاً با ناظر مربوطه و بنده گفتگویی گروهی ایجاد کنید و مشخصات الزامی رمان، شامل [عنوان، ژانرها، خلاصه، مقدمه، پیرنگ و همچنین سه پارت اول] را برای ما ارسال کنید.
با تشکر از همراهی شما!
حداکثر زمان...
بسمتعالی
نویسنده عزیز از شما بابت انتقادپذیری و احترام به نظرات دنبالکنندگان دلنوشتهتون سپاسگذاریم.
خواهشمندیم پس از ایجاد تاپیک نقد کاربران مروری بر قوانین ساب نقد کاربران داشته باشید؛
قوانین ساب نقد کاربران
همچنین در صورت بروز هرگونه پرسش یا سوالی میتوانید در تاپیک زیر مطرح کنید؛...
چشمانم ناگهانی گرد میشود. اول به او نگاه میکنم، بعد نگاهم آرام میلغزد به گربهای که زیر دستهایش مثل کودکی رام، چشمانش را بسته و خرخر میکند. انگار زیر نوازش یک فرشته آرام شده باشد، اما من هیچ تقدسی در این تصویر نمیبینم. در چشم من، آن موجود کوچک چیزی جز لکهای از آلودگی نیست که روی برف...
و چند ثانیه، تنها بیحرکت میمانم. بعد از گفتن نامم دارم فکر میکنم چه بگویم. میخواهم حالش را بپرسم؟ به نظر خوب میآید، اما در این هوای سرد که سلول به سلول آدم منجمد میشود، گمان نمیکنم حال کسی خوب باشد. شاید تنها من اینگونهام. در مقابل نگاه پرسشگرش دارم ذوب میشوم و در این دمای منفی ده...
فصل صفر: سکوتی در برف
در کلام اول، بایستی بگویم مادرم همیشه میگوید انسان سختگیر و سمجی هستم. از آنها که اگر کارها مطابق میلشان انجام نشود، زمین را به آتش میکشند و با جنازهی سوختهی مردگان دنیای دیگری میسازند.
من اما به چشم خودم، دختری سرخوردهام.
دختری که صبحها در اتاقهای تنگ و چرک...
مقدمه:
چه کسی گفته که دنیا، صحنهی تظاهر نیست؟
ما انسانها تماماً در نقش خود فرو رفتهایم. هر صبح نقاب شادی را بر صورت خود میگذاریم و از زخمهای خویش کلامی سخن نمیگوییم.
در جمع، میخندیم و گاهی دست میدهیم، اما در خلوت، هر لم*س و هر نگاه، یادآور تنهایی ماست.
میان دیالوگها و سکوتها، میان...
عنوان اثر: گورستان پیوندها (جلد دوم دلیما)
نوع اثر: رمان
نام نویسنده: نگین حلاف
ژانر: عاشقانه، معمایی، روانشناختی
سطح اثر: حرفهای
لینک اثر بر روی سایت اصلی یا لینک تاپیک:
https://forum.cafewriters.xyz/threads/40638/
عنوان اثر: دلیما
نوع اثر: رمان
نام نویسنده: نگین حلاف
ژانر: عاشقانه، معمایی، روانشناختی
سطح اثر: شاخص
لینک اثر بر روی سایت اصلی یا لینک تاپیک:
https://forum.cafewriters.xyz/threads/39272/