نتایح جستجو

شب از اون شب‌ها بود که شهر زودتر از همیشه خاموش شده بود. چراغ‌ها کم‌جون، خیابون خیس، و من که انگار توی قاب یه فیلم سیاه‌وسفید راه می‌رفتم. هر قدمم صدا داشت، ولی هیچ‌کس نبود نگاه کنه. حس می‌کردم دیده می‌شم، بی‌اینکه واقعاً کسی منو ببینه. دلم شور می‌زد؛ نه از ترسِ چیزی مشخص، از یه حس گنگ که...

امم آره خب c54c27_25ndke-hanghead

من چرا برعکسممممم-65-{} ام پس متاهلا زیاد غر غر میکنن ؟🥺🥹

حق"}__-2 ما مجردها حق دالیم خو-2-37-=}

گپ مخصوص مجردای ما مظلوم نیست 952351097998_1

سونی اودمه 🥺🥺🥺🥺

سونی دوستمه میتونی از سونی بپرسی یگانه رو 🥺 سونییییی اون چاقو همیشگیت کو🥺 @اقیــانــــــوس

چه مجوز سختیه 🥺🥺🥺 خو من برم جارو کنم y (658)

اوخ اوخ مجوز 🥺🥺 من که یک بچه مظلومم c54c27_25ndke-hanghead

اهم اهم 🥺 من یگانه هستم تازه عضو اینجا شدم زیاد کسیو نمی‌شناسم 🥺

تق تق اجازه هست c54c27_25ndke-hanghead

به اینکه باید سخت بخونم برای کنکور ارشدم تا وجدانم راحت بشه از هزینه های بالا کنکور 🤦🏻‍♀️

به نام خدا عنوان: حق میان تاریکی نویسنده: یگانه ژانر: جنایی، اجتماعی، تراژدی مقدمه: بارون روی آسفالت خیس می‌خورد و صدای قطره‌ها توی سکوت خیابون می‌پیچید. من، تنها و بی‌پناه، بین سایه‌ها گیر کرده بودم؛ انگار دنیا تصمیم گرفته بود حقم رو ندیده بگیره. قلبم تند می‌زد و هر قدمم با لرز همراه بود...