نتایح جستجو

  1. ..LADY Dyva..

    دنباله دار ■□اسم یکی از بچه های سایـتُ بگو نفربعدی تحلیل کنه■□ تگش کن...

    زیاد صحبت نداشتم باهاش ولی به نظرم قبلا خیلی فعال بودن در کل مهربون و باشخصیت @BISEl
  2. ..LADY Dyva..

    اطلاعیه درخواست [بنر و پوستر]

    درخواست بنر برای فراخوان تیم تگ
  3. ..LADY Dyva..

    دفترکار کپیست • زهرا سلطان‌زاده •

    هوالمحبوب @زهرا سلطانزاده لطفا آثار فایل شده‌ی خود را در این دفترکار به صورت زیر قرار دهید: اسم نویسنده: اسم‌ اثر: عنوان: «دلنوشته، رمان و…» تاریخ: «جز شخص تگ شده کسی اجازه‌ی ارسال پستی در این دفترکار را ندارد» مدیریت تیم کپیست
  4. ..LADY Dyva..

    پایان همکاری کپیست • بی صدا •

    پایان همکاری باتشکر از فعالیت شما
  5. ..LADY Dyva..

    پایان همکاری کپیست « سینا »

    پایان همکاری باتشکر از فعالیت شما
  6. ..LADY Dyva..

    نظارت همراه رمان یاسکا | ناظر: دلارام

    سلام ملیکای عزیزم پارت اخرت یکم ویرایش کنی بهتر همون قسمت که دختره بره*نه و وسط پاهاش میبرن و نصف میکنن‌ و... مرسی ازت
  7. ..LADY Dyva..

    مهم | تاپیک تقسیم آثار بین ویراستاران |

    بسم تعالی داستانک وقتی برای ماه دست تکان دادم کلیک کنید ویراستار: @وانیـلྉ تاریخ شروع: ۲۲ شهریور ۱۴۰۴ تاریخ تحویل: ۲۸ شهریور ۱۴۰۴
  8. ..LADY Dyva..

    مهم | تاپیک تقسیم آثار بین ویراستاران |

    بسم تعالی داستانک تلکه کلیک کنید ویراستار: @ANIL تاریخ شروع: ۲۲ شهریور ۱۴۰۴ تاریخ تحویل: ۲۸ شهریور ۱۴۰۴
  9. ..LADY Dyva..

    در حال ترجمه رمان راز خانه‌ی کناری (مجموعه کتاب معمای ذهنی کلویی فاین) | دیوا لیان

    با نگاهی سریع به آینه و دیدن همان اندام، چهره و لوگوی تی‌شرت گروهی که از نوجوانی همراهش بود، دانیل آماده شد تا به دیدار مارتین برود. او کمی شلوغ و پرهیجان بود، ولی نه از آن نوعی که ساعت‌ها در گاراژ یا پیست مسابقه وقت بگذرانند. گفته بود کمی بوکس آماتور کار کرده و اندامش هم باورپذیر بود (یکی از...
  10. ..LADY Dyva..

    در حال ترجمه رمان راز خانه‌ی کناری (مجموعه کتاب معمای ذهنی کلویی فاین) | دیوا لیان

    دانیل فاین یک قرص انرژی‌بخش قورت داد و آن را با یک نوشابه‌ی کم‌گاز پایین فرستاد. سپس به کشوی لباس زیرش نگاه کرد و تصمیم گرفت برای قرار ملاقات امشب کمی متفاوت و جسور باشد. او به مارتین فکر کرد. شش هفته با او گذشته بود و هر دو قول داده بودند آهسته پیش بروند، اما دانیل نمی‌توانست صبر کند. امشب...
  11. ..LADY Dyva..

    در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان

    اعضای گروه‌های مختلف دیده‌بانی، یکی پس از دیگری، یواشکی از میان جنگل وارد شدند. همه آنها آنچه کارتر قبلاً گزارش داده بود، تأیید کردند. مردی که از بقیه جسورتر بود، حتی جرأت کرده بود یواشکی به پشت خانه نزدیک شود و از پنجره کارگران را دیده بود که دور شام آبجو و سوسیس خود جمع شده بودند و با تشریفاتی...
  12. ..LADY Dyva..

    در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان

    فلک گفت: - ما نمی‌تونیم جلوی تعداد زیادشون رو بگیریم. مهمه که دقیق بفهمیم نقشه‌هاشون چیه. بعیده که امشب، تو این نقطه خلوت که ماه‌هاست امنیت دارن، نگهبان بذارن. به محض تاریک شدن هوا، می‌تونیم هواپیماها رو از کار بندازیم. کارتر نفس‌زنان گفت: - این کار راحتیه. من یه چیزایی از هواپیماها می‌دونم...
  13. ..LADY Dyva..

    در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان

    فلک به محض شنیدن صدایش، سریع پرسید: - چی شده؟ کارتر نفس‌نفس زنان گفت: -‌ خدای من، رئیس… سه تا هواپیمای بزرگ اون بیرون روی فلات مشرف به رودخانه هستن — همه‌شون آماده‌ی پرواز. فلک زیر ل*ب گفت: -‌ دوستان هوا… پس همه چیز معنی‌اش روشن شد. کارتر ادامه داد: -‌ آشکارا همه‌ی مواد رو قاچاقی آوردن و سه...
  14. ..LADY Dyva..

    در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان

    فلک با جدیت گفت: - کاملاً درست می‌گی. ما اینجا تو آمریکا نسبت به آشناها و همسایه‌هامون خیلی بی‌خیالیم. چون خودمون محترمیم، همین رو بدیهی می‌دونیم و خیال می‌کنیم بقیه هم همون‌طورن. به کار همدیگه سرک نمی‌کشیم. تو نیویورک هیچ‌کس زحمت نمی‌کشه بدونه همسایه‌ش کیه یا چه کار می‌کنه، تا وقتی که ظاهرش...
  15. ..LADY Dyva..

    در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان

    در نگاه اول شاید به نظر می‌رسید ساختمان‌ها خالی از سکنه‌اند: جنب‌وجوشی دیده نمی‌شد و در طبقه‌ی دوم چند پنجره بی‌کرکره شکسته بود. تنها نشانه‌های حضور اخیر، انبوهی از بشکه‌های ** پشت خانه و تپه‌ای از قوطی‌های حلبی تازه باز شده در حوالی آن بود. نزدیک یکی از بناهای فرعی بزرگ‌تر هم توده‌ای خاک‌اره...
  16. ..LADY Dyva..

    در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان

    فصل پانزدهم خانه‌ای در جنگل بالاخره به مقصد رسیده بودند؛ جایی که آن دو مظنون جاسوسی بی‌تردید ماه‌ها بود هر هفته به آن سر می‌زدند. جین در سایه‌ی صخره‌ای بزرگ، میان بوته‌های درهم، همراه فلک و توماس دین به سازه‌ای فرسوده چشم دوخته بود؛ همان مکانی که در شایعات محلی از آن به عنوان پناهگاه «دوستان...
عقب
بالا پایین