نتایح جستجو

عنوان اثر: بغض قناری کاتب: مهربانو در ژانرِ: تراژدی به قالبِ: سپید دیباچه‌ای بر اثر: غم چه می داند که حالِ دل چیست غم چیزی جز غبارِ دل نیست... غم یعنی غصه ای درمان کنی حالِ خود ویران و دل آرام کنی... .

زنگ غم صدایم کرد زمزمه کردم حال من خوبِ،خراب است تو رهایم کن دل من آه کشید حال او بدتر شد بغض،خانه در گلو دارد نیمه شب جان گرفت نیمه شب جان دادم نیمه شب اشک صدایم کرد نیمه شب چشم نگاهم کرد نیمه شب اینگونه بود رحم نداشت همه شب... اشک و غم و دیده ی تر همه شب... قِصه ی پر درد و درنگ...

سلام درخواست تایید رمان را دارم

کراش زدی روی این دوتا ها;)

فقط رضا گلزار... .که کلا دیگه کر بشم صدای هیچ کس و نشنوم....

درخواست تایید دارم