به محض خروجش از تخت برخاسته و نشستم که این حرکت ناگهانی باعث تشدید درد پهلویم شد. کمی در خود پیچیدم و به ملافهی مشکی رنگ چنگ زدم. لعنت به تو قابیل! مقابلم آیینهی دایره شکلی قرار داشت که میتوانستم چهرهی رنجورم را در آن ببینم؛ همراه با عکس پنتاگرام وارونه بر دیوار پشت سرم.
از تخت پایین آمده و...