دیالوگ های ماندگار

ارسطو: خانوم فدوی یه سوال دارم! خانوم فدوی! آیا ازدواج به خاطر املاک دنیا کار خوبیست؟! آیا ازدواج با یک مرد عنکبوتی که کارش اینه این ور و اون ور بپره کار خوبیست؟! آیا ازدواج با یک بچه ننه! با یک مردی که عروسک بازه جلفه! کار خوبیست؟! فحوای کلام من اینه! خلایق هر چه لایق! الو خانوم فدوی! من می...

⭕️ببخشید که بابات شدم سهیل... خدا تورو یهویی داد خب...اولش که شبیه بچه قورباغه بودی همه گفتن شبیه باباش شد اما خوبه یواش یواش قشنگ شدی... مثل مریم ?حوض نقاشی

قلم، فشنگ، یه چیز تیز یا حتی انگشت؛ مهم اینه یه چیزی داشته باشی که بقیه ازت فرمان ببرن ...! ? قورباغه

الی: من گناه کردم! من پر از گناه هستم. من اجازه دادم شیطان من رو کنترل بکنه! من هیچ وقت فکر نمیکردم که انقدر گناهکار باشم! دنیل: خدا بعضی وقت ها ما رو به چالش میکشه، مگه نه؟

ثانوس: این کار تقریبا من رو کشت ولی کارم رو مثل همیشه انجام دادم من اجتناب پذیرم!

ایلسا : من دیگر نمیتونم بجنگم، نمی تونم یه بار دیگه ازت فرار کنم، من دیگه نمیتونم تشخیص بدم چی درسته و چی غلط. تو به جای هر دوی ما فکر می کنی، به جای همه ی ما. ریک: درسته، من اینجا منتظرتم، خانم کوچولو. ایلسا : امیدوارم خیلی دوستت نداشته باشم.

ما مسیر زیادی رو به قیمت زیادی اومدیم، الان نمیشه که برگردیم.. •دیالوگ جیسون موموآ - سریال See

«چرا وقتی یکی یه دیوار میسازه، بعدی می خواد بدونه که اون طرف دیوار چه خبره؟» -تیریون لنیستر

حتی فکرشم نکن در مورد من قضاوت کنی، چون هیچ نمیدونی من چی کشیدم! ? 8 Mile | 2002

حروم اون آمپولیه که دونه ای ۲۲۰ هزار تومن پولشه. و تو باید ماهی سه تاشو بزنی… حروم زندگی این بدبخته که حسرت یه عروسی به دلش مونده… زده بالا ، متوسل شده به تابلوی کائنات… حروم اون نزول خوره که اگه سر ماه پول با اسکونتش حاضر نباشه ، اسباب و اثاثیه پدر و مادر من رو بعد از ۳۰ سال کار تو...