دلنوشته های بهاره کیانی قلعه سردی

  1. Habib

    دلنوشته [ بهاره کیانی قلعه سردی ]

    به یـــادت زنــده می‌مانم شبانگاه تا سحرگاه را به یادت یک نفس خوانم یکــایک من غزل‌ها را نمی‌آید به چشم من کمی خـواب و کمی رویــا ولیکن باز می بینـم رسیدن به تمام آرزوها را نه خواب است و نه بیداری نه مستی و نه هُشیاری نمیدانم چه نامی برگزینم بر ،چنین احـوال شیـدایی...
عقب
بالا پایین