مامان زنگ زد گفت: «خوبی؟»
گفتم: «نه راستش، یکم صبوریم کمه یکمم بیقراریم زیاده»
گفت: «قرارت باز قهر کرده رفته خونه باباش؟»
گفتم: «کارشو بلده دیگه، ترشرویی میکنه بعضی وقتا، قاطی فالوده گاهی لیمو لازم است بهرحال»
گفت: «واسه شب قرمه سبزی گذاشتم، پاشو برو دنبالش ورش دار بیاید اینجا» گفتم: «اون...