جمال ثریا

  1. ن

    [ جمال ثریا ]

    همیشه چایِ کمرنگ مینوشید... اگر چای پررنگ میشد، از طرفِ دیگر لیوان، نمیتوانست مرا ببیند... اینطور میگفت...! -جمال ثریا
عقب
بالا پایین