متون و دلنوشته تراژدی

  1. نازلـی

    کنج دل ‹⁦♥️⁩›

    نیازی به دِلگرمی ندارم . دیگر به چه کارم می‌آید؟ آن‌وقت که می‌خواستم نَداشتم .. #فرانتس_کافکا ?نامه به پدر
  2. D

    [~ یـادداشـتـــ هـای تـلـخ نـویـس ~]

    آدمهـــا غــمهایــشان را پُک مــی زنند تا ریه هایــشان زندگـــی را کـم بیاورد؛ و شرعـــی ترین خودکشـی را تجـــربه کنند
  3. ج

    اتمام یافته دلنوشته حس مبهم | ROwZ کاربر انجمن کافه نویسندگان

  4. ن

    [مُلاقات بآ نَهَنگ]

    فقط میشه گفت ‹شرقی غمگینی هستم› که بی‌آوا و خسته است، و چون پیچکی اندوهگین به دور میله‌ی تردید میچرخد و بر یأس و غمش افزون میشود. تاریک و خاموش هستم، اما در پی نور گام برداشته و به امید صدا، ساز ناکوک قلبم را کوک میکنم. شاید.. باید از نو شروع کرد؛ از نو جوانه داد، از نو سبز شد. [ناشناس]
  5. V

    متن دلتنگی| انجمن کافه نویسندگان

    بدون حضور تو دنیا هیچ ارزشی برای من نداره. نمیتونم فکرشو هم بکنم که حتی یه روز دیگه از تو دور باشم. همسرت داره از دلتنگی تو دیوانه میشه.
  6. A

    قدحه خاطرات | انجمن کافه نویسندگان

    خاطره ها ساخته و حتی نابود هم میشوند! فقط کافیه اراده داشته باشی، مطمئن باش میتونی!
عقب
بالا پایین