اون شب میخواستم تو ماشین بهت بگم
میخواستم بگم رفتنی كه توش آدم همهاش به فكر برگشتن باشه كه رفتن نيست، فقط تعريف فاصله است.
میخواستم بگم كدوم دو نفرههايی رو تو دنيا میشناسی که بعد از رفتن حالشون خوب شده و فراموشی گرفتن ؟
میخواستم بگم چرا آدمها فكر میكنن كه فراموش كردن شبيه به آب خوردن...
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
انجمن کافه نويسندگان
خواب زمستانی
دانلود پاراگراف کتاب
دانلود کتاب صوتی
روزبهمعین
عطر چشمان او
پاراگراف منتخب
کتاب صوتی
گلی ترقی
یه تیکه کتاب
بهار نزدیک می شود و تو باید دستمال سفید گردگیری را برداری و به مصاف جنگی نابرابر با کمد اتاقت بروی!
کمدی سرشار از خاطرات، درب کمد را که باز می کنی، هیاهویی به پا می شود، تو به قلمرو خاطرات پا گذاشته ای
کاغذها برنده تر از تیغ ها، عکس ها راه نفس را می گیرند
و کتاب ها ماشین های زمانی می شوند و تو...