«به نام خدا»
نام مجموعه اشعار: بر بام خانهی دل ویرانگی میرقصد.
نام شاعر: محدثه رستگار.
قالب: قطعه.
ژانر: #تراژدی #اجتماعی #عاشقانه
مقدمه؛
ویرانهی شهر دل من
مثال یک افسانه بود
خموش گشت دیاری که
سرشار از ترانه بود
زمانی زمستان نگاهم
سرزمین لیلی دلداده بود
مخروبهی این دل خونین
روزی قصر...
سلام سلام.. nhsatkt0wbyybq9t:"
امیدوارم که حال دلتون عالی باشه کاربران عزیز انجمن قشنگمون_57-
اومدم باز با یه موضوع خفن که بنظرم جالبه.:love:-shadi_
اگه می تونستی یکی از شاعرهایی که می شناسی بشی،
تو کی می شدی؟!
lazhevard
از ورای شعر
اشعار
اشعار تک بیتی
انجمن رمان
انجمن رمان نویسی
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان رایترز
تک بیتی
دو بیتی
ساب شعر
شاعرشاعران
شعر
عاشقانه
غمگین
لاژورد
مجموعه اشعار
احساس تو چقدر نفس گیر است!
وقتی که پیچک افکارت به دور من میگردد،
و عشق همچون هوا در فضا جاری میشود.
من در تقلای نفسی!
ذره به ذره عشق را به ژرفای وجود میکشم.
عشقی که بعد مدت ها به منزلگه خویش برگشته
و قصد خانه تکانی دارد؛
عشقی که باران میشود برای رشدم،
آفتاب میشود برای درخششم،
و روحم را طراوت...
تو هیچگاه نفهمیدی؛
شاید فهمیدی و نخواستی،
به رویت بیاوری.
شاید هم فهمیدی و
شخص دیگری را زیر سر داشتی.
فهمیدن و نفهمیدنت،
دیگر برایم معنا ندارد.
حالا که دیگر رفتی
و قلبم را
زیر پاهای سنگین حرف هایت، لگدمال کردی.
حالا که
دستان بی رحم دلت را،
بر دور گردنم پیچیدی
و جانش را گرفتی.
تمام اصلهای حقوق بشر را خواندم
و جای یک اصل را خالی یافتم
و اصل دیگری را به آن افزودم
عزیز من
اصل سی و یکم :
هرانسانی حق دارد هر کسی را که میخواهد دوست داشته باشد.
می توانم در اندوه دست و پا بزنم
در همه ی برکه هایش
به آن عادت کرده ام
اما کوچک ترین تکان خوشی
پاهایم را سست می کند
و همچون مستان راهم را نمی شناسم
مگذار کسی خنده ای کند
مستی ام از آن ** تازه بود
همین!
قدرت چیزی نیست جز درد و رنج
ناتوان، و اسیر نظم و انضباط
تا وقتی که سنگین شود و سرنگون
به غول...