شعرهای روشنک آرامش

  1. د

    شعر اشعار روشنک آرامش

    انگشت اشاره ات را بده می خواهم روی ل*ب هایم بگذارم تا فریاد نزنم عشقت را؛ هیس! انگشت اشاره ات را بده می خواهم موهای خیسم را تاب بدهم به انحنای انگشت هایت تا پیچ و تاب بخورند روی تنم بریزند روی شانه هایم تا دلت بند بشود وسط انبوه تاب خورده موهایم انگشت اشاره ات را بده می خواهم تمام دست...
عقب
بالا پایین