حسین وحدانی

  1. K

    دلنوشته [ حسین وحدانی ]

    فقط تبَر نیست کِ بِ درخت میزند آب کِ پایِ درخت نریزی ، میخُشکد از دَرو*ن میپوسد و خالی میشَود آنوَقت بِ کوچکترین بادِ خزانی فرو میریزد .. عاشِقانه‌ها همیشه کِ با زخمِ جَفا و خیانَت سرنِگون نمیشوند بیشترشان آب نِمیخورند همان دوستت دارم‌هایِ هر روزه همان نِگاه‌ها و ملاحَت‌ها همانها پایشان ریخته...
عقب
بالا پایین